اردوان روزبه / روز هشتم
ardavan.roozbeh@gmail.com
این روزا نمیدونین مردم چه میکنن. همهجا غرق شادی و نور بود. گل و شیرینی بود که همه میدادن زیر بغل هم. باور میکنید این چند روز قیمت گل تا دو برابر رفت بالا؟ شادی و شور مردم به مناسبت سالگرد سوم تیر، روز حماسه ساز رئیس جمهوری ما مبارک باد. این سومین و به حق پنج تن آخرین سالگرد خواهد بود. لذا مردم هم با شادی و شعف و شور و انرژی این روز سرنوشت ساز را جشن گرفتند.
البت دکتر احمدی نژاد هم بیکار ننشستند و در راستای هم سویی و هم دلی با مردم به رسانهها گفتند؛ امروز را به میمنت این روز بزرگ به جای خوردن نان و پنیر، از منزل قرمه سبزی به کاخ ریاست جمهوری آوردهاند و همراه دوستان آنروز را به جشن پای کوبی برگزار کردند.
البت تر هم این دوست و برادر در یک گفتگوی کاملن صریح و بی پرده که قبلن اعلام شده بود با بسته پیشنهادی میخواهد گره از مشکلات اقتصاد کشور باز گردد (پیشنهادات چاره ساز این بزرگوار را در اجلاس فائو هم می توانید ببینید. اسرائیل را حذف کنید، همه چی حله) لذا این عزیز همیشه ماندگار سایت و تلفن دادند و گفتند ما یک کارهایی را برنامه ریزی کردیم که گوشت بشه کیلو هزار و دویست تومان، مرغ بشه ششصد و پنجاه تومان، برنج بشه سیصد تومان و پول نفت رو هم شماره حساب بدید، شرمنده سر سفره ها آوردنش سخته و ما اینو دیگه به حسابتون میریزیم.
یکی از مهمترین نگرانی های من در این سخنرانی این بود که اینبار صحبتی از اسرائیل نشد و خب حیف شد. نکته دیگر این که من از این جریان باز اطلاع رسانی خوشم آمد شدید. ایشان در این گفتگوی صریح و چالشی با مشاور خودشان جناب کلهر شرکت کردند و احساس کردند پرسیدن سوالهای سخت سخت کار این مجریهای رسانه ملی میهنی نیست. من از این شجاعتها و جسارتها بد جور حال میکنم.
به هر حال، ما این ستون را با تمامی مخلفاتش امروز به مناسبت روز تاریخی و خانمانساز حماسه سوم تیر فقط به شخص پرزیدنت اختصاص دادیم که نخودی در قرمه سبزی ایشان انداخته باشیم.
بله در پی همین نکته باید عرض کنم من ضمن گفتن مرگ بر اسرائیل از شنیدن این که آقای رئیس جمهوری به مشاورشان در تی وی گفتند رشد اقتصادی کشور در طول دهه هفتاد برابر سه و خوردهای درصد بود اما در طول نه ماه سال هشتاد و شش، شش و خورده ای درصد در پوست خود نمی گنجیدم. لذا در همین میان، یه نوه داره این همسایه ما که بهتر از شما نباشه از اون بچه تخص هاست. آمد یکاره در خونه ما که: عمو! رشد اقتصادی یعنی چی؟ من مونده بودم این جونور مگه سخنرانی رئیس جمهوری گوش میده. که باز پرسید: رشد چیز یعنی چی؟ یعنی اقتصاد؟ من گفتم ببین عمو جون؛ یعنی این که اقتصاد رشد کنه دیگه. یعنی این که چیزمون رشد کنه یعنی اقتصاد مون. یعنی این که… پرید تو حرفم: یعنی همینی که قیمت تیر آهن هجده شده دویست و هفتاد هزار تومان؟ یا نرخ ورق گالوانیزه شده سه برابر؟ اینا میشه رشد اقتصادی؟ بنده مانده بودن به چه زبانی باید بپرسم که پسرک! تو را چه به تیر آهن و اقتصاد. لذا با توجه به این که دیدم این پسرک گنده تر از دهنش حرف میزند. از روش کاملن استراتژیک گرفتن گوشش در دست و کمی مالاندن آن بهره برده و این جمله که: ای بچه الاغ! به کار بزرگترها دخالت نکن. و به این ترتیب مسئله و صورت مسئله و اسرائیل را همه با هم حل کردم.
در سالگرد سوم تیر، روز حماسه ساز هستیم. عیش ما را با خبرهایی مثل خودکشی دانشجوی لاهیجانی و افزایش مدت خاموشی برق و اعمال تحریم بر علیه بانک ملی توسط اتحادیه اروپا و قند و چایی و این مسخره بازیها منقش نکنید.
تازه یادم رفت اسم تحصن معلمهای بازنشسته مشهدی را برای گرفتن پاداش پایان خدمتشان بیاورم. بجای مرگ بر اسرائیل راه میافتند جلوی آموزش و پرورش شعار میدهند: مدیر بی کفایت استعفاء، استعفاء… آق معلم! یعنی شما در آستانه سوم تیر منظورت چی بید؟ ما اصلن مدیر بیکفایت داریم که استعفاء بدهد؟