
معمول عکسالعمل شما چیه؟ موبایل را چندشتان میشود که از توی توالت با دست در بیاورید آنهم در حالیکه آخرین نفر خود شما بودید که در همان توالت ادرار کردید؟ غذا را از روی زمین بر نمیدارید چون فکر میکنید لابد قبلش یه سگ آنجا جیش کرده است؟ غذای نیم خورده را با همه وسوسه که میشوید تا یه ناخنک بزنید با تصور این که لابد کسی که خورده، توش تف کرده دست نمیزنید؟ یا حالتان از فین کردن بابایی وسط خیابان به هم میخورد؟
حالا این طوری به موضوع نگاه کنید. توی توالت خانه این موبایل کذایی میافتد. راست دست مبارک را میکنید تو سولاخ دستشویی و میکشیدش بیرون تازه دو تا چرخ اضاف هم آن تو میزنید.
غذا را از نیمخورده مثلن دوست پسر یا دخترتان، شوهر و یا عیال میخورید کیف میکنید، تازه با قاشق خودش میخورید لیس هم میزنید. بچهتان سرما که میخورد فین که میکند خوشحال هم میشوید تازه کیفور میشوید که سر و دماغش باز شده.
زیر کسی را که دوست دارید پاک میکنید در حالی که از دیدن این صحنه در مورد دیگران اذیت میشوید. رفیقی که کنار دستتان میگوزد موضوع خنده و هر هر میشود و تا شب سر کیف هستید، اما اگر مثلن یه پیرمردی در اتوبوس بگوزد بالا نیاورید، دست کم ایستگاه بعدی پیاده میشوید.
آدمها وقتی دلداده کسی هستند عمیق تر او را میبوسند اما وقتی از همان آدم بدشان میآید یقین دارند که دهنش همیشه بو میداده و بقیه قضایا…
القرض، مسواکم را از این طرف حمام پرت کردم آن طرف و طبق قانون مورفی جاکش راست افتاد وسط مستراب.
برداشتم، شستم و خمیر دندان را بر رویش کشیدم و با خودم فکر کردم چقدر همه چیز نسبی است…