«یادش بخیر ایران خودرو با ماشین سفارشی مارو چایید»

ماشینی که سوار می‌شم یه چراغ ترمز داره هی ایراد می گیره، بردم نمایندگی میگم این باز ایراد داره، می گه ببخشید باز ایراد داره، سه تا اپشن داده می‌گه یا هفته دیگه بیا که ماشینتو برای تعمیر بخوابونیم جاش یه ماشین کورسی بهت بدیم حالشو ببری، یا پنجشنبه بیا یه ماشین از مال خودت پایین تره بدیم یا الان بشین تا یه ساعته درست کنیم بدیم زیر بغلت.می گم دفتر کار دارم، می گه این جا مثل دفتر، ورداشته برده یه میز داده برق و اینترنت یه کاپوچینو هم ریخته، آب و نوشیدنی هم اگه خواستی من میام دوباره میارم. معذرت خواهی کرده که تنقلات برای کرونا نمی تونن بدن.دو سه بار هم امده که بگه اگر اینترنت مون سرعتش خوب نیست اینترنت داخلی مونو بهت رمزشو بدم.تعجب می‌کنم چرا هنوز اون خانمه که عربی می‌رقصه چرا هنوز نیامده!

واخری بود که ایران بودم، با صد تا آشنا و مسخره بازی یه سهند رفتم تحویل گرفتم دم کارخونه، دیگه مونده بود فقط شلوارمو بکشم پایین بس که منت سر من گذاشتن که این «اسپشیال ادیشن» ه، سفارشیه و چون آقای فلانی و فلانی، جفتشون دهن منو سرویس کرده بودن، سفارش کردن به جای معمولی از اینا بهت می‌دیم. خلاصه نزدیک دویست سیصد هزار تومان هم اضافه گرفتند و مارو راهی جاده کردند. هنوز از دور وبر خونه احمدی نژاد تو آرادان بعد از گرمسار رد نشده بودم که ماشین دماش رفت بالا.

بردم یه تعمیرگاه بیابونی یارو تا دید گفت ماشینو الان تحویل گرفتی؟ گفتم اره! گفت اخه مزغل مگه کسی با ماشین تحویل کارخونه می‌ره تو جاده؟ا

لقصه که فهمیدیم یه چیزی از قطعات رادیاتور نیست یعنی اصلن فراموش کردن بذارن تو حلق ماشین. یارو هم ادم مرامی یه چیزی دست دوم داشت کرد توش گفت من جای تو بودم رو تریلی می بردمش.

ماهم که به جبروتمون بر خورده بود صدا سکسیه رو انداختم بیرون که:این مدل سفارشیه اوستا!

اونم صدا سکسی تره رو انداخت بیرون یه فسی کرد که:ردیدی داداش!

خلاصه سبزوار نرسیده، دیدم ماشین وقتی زیاد گاز می‌دم دور موتورش دیگه پایین نمی‌اد یعنی داری با صد و سی تا میری تو شیکم یه ماشین اما پا رو هم از رو گاز بر می‌داری همون طوری می‌ره.دنده کشی و شل کن سفت کن و امام زمان و دست بریده ابولفرز و اینا نزدیک یه رستوران بین راهی یه تعمیرکار پیدا کردم.

تا زد بالا گفت:زکی! این که تحویل کارخونست که! کجات خله که باهاش امدی جاده. این جا دیگه صدا سکسیه رو هم ننداختم بیرون فقط گفتم می‌شه یه دستی بمالی بهش؟ گفت اینا رو باید سیم گاز و نمی دونم فیقول چی چی و کجای سولاخ انژکتور و سه چارتا چیز دیگشو عوض کنی با مدل های قدیمی ترش!

گفتم داری؟ گفت اره دارم اما ۴۰ هزار تا سر می‌گیرم!گفتم نو رو ور میداری کهنه می‌ندازی ۴۰ می‌گیری؟ گفت نه! هفتاد تا می‌گیرم سی تا هم اجرت تعویض!

خلاصه دادیم و سه جامون سوخت دومی دلم بود!نرسیده به نیشابور دیگه داشتم حس خوش ماشین نو سوار شدن رو تجربه می‌کردم که دیدم هی زنه که تو سمند فقط زر زر می‌گه در ماشین بازه یه چی دیگه می‌گه. ماشین هم شعله موتورش انگاری به چوخ رفت نرم نرم وایستاد. زدیم کنار و دیگه دستم به هیچ بشری نمی‌رسید. یکی از این ماشین کش ها پیدا شد و اونم نزدیک ۵۰ تایی مارو پیاده کرد و ماشین سفارشی مارو برد دم خونه بعد از یه سفر ۲۰ ساعته انداخت.

روز بعد بردم نمایندگی جنازه رو. یارو تا زد بالا گفت فلانی چون اشنا هستی بهت می‌گم اینا که سفارشیه کلن نصف شون تجهیزاتش باید عوض بشه. موتور ماشینت هم نیم سوز شده چون واشر سر سیلندرش نمی دونم چی چی شده. القرض به ایشون گفتن حالا چه کنیم؟ گفتم بکنین دیگه! یعنی ماشین رو چون ایران خودرو خودمارو پیشتر…فرموند برو داداش پس تا سه ماه دیگه خبرت می‌کنم. گفتم من بی ماشین؟ گفت نه! بیا اینو سوارشو!من که عرق بهم نشسته بود گفتم آبی چیزی دارین بخورم؟ گفت اره این سر چاراه آب میوه فروشه بپر یه دو بزن. قربونت رفتی یکی واسه ما هم بگیر. بعلله. ایشون با منت و با پارتی بازی بدون هزینه موتور ماشین رو بعد چند ماه درست کرد. من هم رفتم همون موقع یه ماشین دیگه خریدم. یارو که یه ماشین عین ماشین قبلی رو به من حواله اش رو فروخته بود وقتی قصه رو شنید گفت:داری می‌ری تحویل بگیری یه بیست تومنی نقد ببر. اون که میاد ماشین رو تحویل بده اول میاد ببینت بذار سر جیبش چیزتو، یعنی همون تراول بیست تومنی رو. گفتم خوب فایدش چیه؟ گفت فایده اش حفظ دهن شما در مقابل چاییده شدنه. همین شد. ماشین رو سوار شدیم یارو کلی تعریف کرد که این خداییش سفارشیه…