ابی: خوانندگی را با قرائت قرآن شروع کردم‬

محل دیدار ما با ابراهیم حامدی (ابی) هتل هیلتون کی ال سنترال کوالالامپور است، در یکی از صدها هتل پدر خانم پاریس هیلتون که عکسش را بر روی یکی از مجله‌های داخلی هیلتون زده‌اند. کمی دیرتر می‌رسد و بعد از یک دوش گرفتن می‌آید پای گفت‌ و‌ گو. ساده و راحت است و سوالی را هم بی‌جواب نمی‌گذارد، با این‌که می‌خواهد شب در رستوران علی‌بابا با طرفدار‌هایش شام بخورد.

مهشید همسرش هم با او همراه است. گفت ‌‌و ‌گو با او که حالا گرد پیری بر روی مویش نشسته خالی از لطف نبود. به هرحال چهار دهه برای ایرانیان خواندن و جایگای بیش از یک خواننده داشتن می‌تواند برای ابراهیم حامدی (ابی) خاطرات خوبی به همراه داشته باشد.

دوست داشتید از این جا مطلب رو بخونید مصاحبه با ابی

…: الو اردوان.

چیه؟

…: الو… الو اردوان خودتی.

آره بابا خودم پس مامانمه

…: به خبر داغ. مدرک تحصیلی کردان رو سخنگوی دولت گفت تایید شده.

خوب بعد؟

…: مهمه دیگه

دیوانه برای همین منو از خواب بیدار کردی. مرده شورتو ببرن با خبر بی مزه هات. بی گی کپه مرگتو بذار حرف بی خود نزن داشتیم خواب «ماشا»ی پبش از اسلام می دیدیم الاغ!

اسلام آوردن ماشا

این گفتگو را بر روی منبعی که اشاره شد نیافتم اما خواندنش هم خالی از لطف نیست.

«ماشا اليلیکینا» نام مشهوری در روسیه و مناطق روسی‌زبان است. او حدود 2 سال پيش به عنوان یک هنرپیشه جذاب و یک مدل زيبا مطرح بود و شهرت و محبوبيتش با اوج گرفتن «گروه رقص و موسیقی فابریک» در روسيه، به بالاترین حد رسید.

به گزارش ابنا، ماشا اليليكينا، ستاره سابق سينما، رقص و موسيقي، اينك حجاب اسلامي در بر دارد و به تدريس در مدارس مشغول است. وي مي‌گويد از جلوه‌هاي كاذب سابق متنفر است و اكنون احساس خوشبختي مي‌كند.

آنچه در پی می‌آید مصاحبه سایت روسی Islsm.ru با این هنرمند مسلمان شده است:

• چطور شد که تمام موفقیت‌ها و درخشش‌های خود روی صحنه را زیر پا گذاشتی و به اسلام گرویدی؟

ماشا: من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم. این اراده خدا بود.

• در زمانی که يك خواننده بودي آيا فکر می‌کردی که روزی اسلام بیاوری، روزه بگیری و به حج بروی؟

ماشا: نه؛ حتی به ذهنم خطور هم نمی‌کرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب، یعنی آب زمزم بنوشم.

  آیا راهی که برای مسلمان‌شدن طی کردی، مسيری طولانی بود؟

ماشا: من دو سال است که مسلمان شده‌ام. یک روز مطلع شدم که یکی از نزديكترين دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است. من نمی‌دانستم که چطور می‌توانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم.

روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را مي‌دیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!»، من در آن لحظه بسيار گریستم؛ زيرا براي اولين بار در زندگي‌ام بود كه چیزی از خدا مي‌خواستم.

«سرکار خانم ماشا قبل از اسلام . ماشااله»

• در حال حاضر به چه کاری مشغولی؟

ماشا: من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس می‌کنم. ضمناً برخی از نت‌های مجاز شرعی را نیز می‌نویسم.

• آيا موسیقی هم گوش می‌دهی؟

ماشا: بله؛ آثار «گروه ریحان»، «گروه سامی یوسف» و «گروه کت استیونس» ( که پس از اسلام آوردن نام خود را «یوسف اسلام» گذاشت) را گوش می‌کنم.

• آیا چیزی از قرآن هم آموخته‌ای؟ آیا آمادگی داری که زبان عربی را هم به آن پنج زبان اروپایی اضافه کنی؟

ماشا: در ابتدا فکر می‌کردم که آموختن زبان عربی مشکل باشد. اما آن را شروع کرده‌ام و خیلی هم آن را دوست دارم و فکر می‌کنم کلیدی برای فهم دانش برتر باشد.

 

• چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است؟ و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می‌گروند از بین هنرمندان و فعالان در کنسرت و موسیقی هستند؟

ماشا: اسلام نسبت به اديان ديگر، محکمترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند. راه اسلام سعادت‌بخش است.

» ماشا جان بعد از اسلام»

• از اينكه مسلمان شده‌اي چه احساي داري؟

ماشا: احساس خوشبختي. امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شده‌ام، پس خوشبختم.

• و چه تفاوتي با قبل داري؟

ماشا: ایمان به خدا زندگی مرا متحول کرد. میل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان‌ها نهاده شده است. من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم. خدا به ما فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.

• آیا گاهی به موفقیت‌ها و درآمد سابق خود فکر نمی‌کنی؟ حسرت آن دوران را نمي‌خوري؟!

ماشا: آن جلوه‌ها، پس از مسلمان شدن، برایم بی‌ارزش و منفور هستند.

• از اینکه آشکارا خود را مسلمان معرفی می‌کنی هراس نداری؟

ماشا: نه نمی‌ترسم. برعکس، تکلیف و وظیفه خود می‌دانم که دیگران را از راه گمراهی بازدارم و به عنوان الگویی برای آنها باشم.

• از اینکه عکس‌های سابقت در اینترنت هست ناراحت نیستی؟

ماشا: من خودم دوست ندارم به این عکس‌ها نگاه کنم. اما اشکال ندارد که مردم آنها را ببینند تا برایشان عبرت شود و بدانند که انسان می‌تواند تولد دیگری داشته باشد و از نو به دنیا بیاید. انسان می‌تواند توبه کند و با انجام کارهای خوب، تمام سیاهی‌های گذشته‌اش را پاک کند، ان شاء الله.

• اينك چه چيزي از «اسلام» مي‌تواني به ديگران بگويي؟

ماشا: اسلام می‌گوید: «اگر نمی‌توانی راجع به خدا بیندیشی حداقل سعی کن از قيد خودت رهایی یابی و پلیدی‌های نفست را مهار کنی؛ رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی». اگر کسی می‌خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد.

• چه پيامي برای مسلمانان داري؟

ماشا: آرزو می‌کنم که کارهای نیک و عبادات برادران و خواهران دینی من مورد قبول خداوند متعال قرار بگیرد و رحمت خدا بر خانه‌های آنان ببارد.

• و برای غیر مسلمانان؟

ماشا: امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشده‌اند لحظه‌ای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده‌اي که چشم و گوش مردم این عصر را فرا گرفته است كمي اندیشه کنند.

کچل سیگاری

«کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود، آن هم به سه دلیل؛ اول آنکه کچل بود، دوم این که سیگار می کشید و سوم -که از همه تهوع آور بود- این که در آن سن و سال، زن داشت!…

چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم، آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالی که زن داشتم، سیگار می کشیدم و کچل شده بودم و تازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد».

علی شریعتی مزینانی

یه دور تو المپیک بیجینگ با عکس پارت تو…

این بخشی دیگر از عکس های المپیکی

 

خوشم میاد بچه زرنگ زود تر از همه زده استارتو. حجاب مشکل نیست. اینو به سازمان تربیت بدنی نشون بدین

این چسبی که به این خانم چسبیده کارش چیه؟

ببخشید اون اونجا چه کا می کنه. همینه که میگن باید این جماعت رو مراقب بود.

والا اگر تیم ملی مارو این جوری تشویق می کردن مشوقین برو بچ تا وسط کویر اوت هم پارو می زدن.

شکر که ما کشتی نمی گیریم و گرنه…

هفته دول ات مبارک باد

من نمی دونم این رفقای ما چه هیزم تری بهشون فروختیم که هی نوشته های نامربوط می فرستن و می گن بزن. بابا فردا ما تحت مارو اتوبان کردن شما جواب می دی؟: 

بجاست که بعضی از  دستاوردهای سه ساله دولت را نام ببریم : 

۱ـ اقتصاد: گوشت کیلویی ۴۰۰۰ تومان شد کیلویی ۹۰۰۰ تومان.

مرغ کیلویی۱۰۰۰ تومان شد کیلویی ۳۵۰۰ تومان. بنزین یک بحران شد. گاز و برق و آب

کمیاب شد. مسکن متری ۵۰۰ هزار تومان شد متری ۱.۵ میلیون تومان. روغن

نباتی ۲۵۰۰ تومانی شد ۱۰۵۰۰ تومان. برنج کیلویی ۱۰۰۰ تومان شد ۶۰۰۰ تومان

و ………. هفته دوولت مبارک. 

۲ـ اجتماعی : ازدیاد آمار طلاق ، اعتیاد ( تولید شیشه و کراک ) که واقعا

در این صنعت ، ایران در این سه سال به خودکفایی رسیده است. ازدیاد فحشا

بین زنان شوهر دار. همه گیر شدن استرس و اضطراب و پرخاشگری میان مردم .

رواج و ازدیاد خرافات بین مردم و … هفته دولت مبارک.

۳ـ سیاست: بی سابقه ترین دوران در فحاشی های سیاسی بین گروههای مختلف.

کمترین میزان مشارکت مردم در انتخابات اخیر. نفرت و جدایی کامل مردم از

دولت. نالایق ترین کابینه تارخ ایران. رواج شعارها و نطق های صد من یه

غاز…. هفته دولت مبارک. 

۴ـ سیاست خارجی :  منزوی ترین کشور در طول تاریخ آفرینش که حتی با تیم

فوتبال ایران بازی هم نمیکنند!پیگیری به موضوع بی ربط و بی نتیجه

هولوکاست. انگشت نشانه همه کشورها به سمت ایران. البته به غیر از فلسطین

، لبنان ، ونزویلا و سوریه که به لطف دلارهای نفتی و کمکهای بلاعوض ،

هنوز نام ایران را بیاد دارند. تهدید هر ثانیه ای . و خلاصه مطلب ، روی

لبه تیغ…. هفته دولت مبارک. 

۵ـ ورزش! ای بابا. خدا پدر هادی ساعی را بیامرزه . اینقدر ضعیف شده ایم

که طرف با یک مدال طلا ، نام یک میدان در تهران بنامش شد. بنده خدا

چینیها که اینهمه مدال آوردند ، باید تمام کشورشان را تغییر نام دهند!

برای اولین بار هیچ کدام از کشتی گیرهای ایرانی مدال نیاوردند! اصلا ورزش

در ایران معنا نداره.. همه چیز فدای انرژی هسته ای… هفته دولت مبارک. 

۶ـ فرهنگ : فرهنگ ؟ کدام فرهنگ ؟ برای ایرانی فرهنگی باقی نگذاشتند که

درباره اش صحبت شود!

خلاصه جناب احمدی نژاد هفته دولت مبارک .

ماندنی های تصویر از پکن پارت وان…

می خواهم چند عکس از ماندنی های پکن بگذارم. همین عکس هاست که می مونه دیگه…

من فک کنم این پایین به آدم خوش نمی گذره

شنیدید می گن خرس رو به رقص آوردن اینجا مصداق را ببینید

اونجوری که این خانم داره به خودش میاره می ترسم به پایین نرسه.

یکی زیر سر این بچه بالش بذاره الان گردنش رگ به رگ می شه.

ببخشید این عزیز دل خشانتش زیاده لذا من نظر ندارم.

شاید روزی حقش را بستاند، شاید

 محمد مصطفایی وکیل با ارزشی است. گاهی دست نوشته هایش سوز دارد در کمال این که انگار یه دعوی حقوقی می نویسد.

 

در تاريخ 21/5/1382  حبيب با موتور سيكلت خود و با احتياط و سرعت مجاز در حال حركت در بلوار خيابان وليعصر شهرستان رودسر بود هنگامي كه به انتهاي بلوار مي رسد ناگهان يك دستگاه خودروي پرايد به رانندگي آقاي عليرضا زارع دوست (چون حكم محكوميتش قطعي شده، نامش را  به صورت كامل ذكر نمودم ) با شتاب و سرعت غير مجاز از سمت راست موتور سیکلت، سبقت گرفته و بدون آنكه توجهي به موتور نمايد در انتهاي بلوار، گردش به چپ كرده و با برخورد به موتور سیکلت، راكب موتور را به سمت ديگر بلوار مي اندازد در اين حين خودروي نيساني از روبرو در حال حركت بود. حبیب چون به سمت خودروي نيسان پرتاب شده بود  در بين دو چرخ نيسان قرار گرفته و ناچار به زير خودرو مي رود دو پاي وی در زير خودرو و به بدنه نيسان گير كرده و بدن وي از كمر تا  مي شود.

اين حادثه به مدت كمتر ازيك دقيقه به طول مي انجامد. حبیب را به بیمارستان می رسانند و مداوای وی توسط پزشکان آغاز می گردد ولی متاسفانه بدن این جوان رشید و برنا، به دليل قطع نخاع از كمر به پايين بي حس شد و دو پايش فلج مي گردد.

با وقوع اين حادثه دلخراش پرونده اي در شعبه چهارم دادگاه عمومي رودسر تحت كلاسه 82/1124 تشكيل می شود بر حسب اتفاق و بدشانسی حبیب،  پدر علیرضا یکی از افراد با نفوذ شهر و به گفته حبیب، روحانی بود به همین دلیل با دستگیری علیرضا، ایشان حتی یک روز هم بازداشت نشدند و با سپردن وثیقه توسط پدرش آزاد می شود. پس از گذشت مدتی حبیب که قادر نبود از جایش حرکت کند و زمین گیر شده بود و از طرفی این موضوع باعث گردید نتواند پیگیر پرونده اش در دادگستری یعنی محل به اصطلاح احقاق حقوق افراد رود، با اخذ نظريه پزشكي قانوني، كارشناس فني راهنمايي و رانندگي مبنی بر گناهکاری علیرضا، اقرار صريح متهم ( آقاي عليرضا زارع دوست ) طبق دادنامه شماره 1788 ضارب به اتهام ايراد صدمه بدني غير عمدي ناشي از تصادف رانندگي به علت بي احتياطي ، از حيث جنبه خصوصي جرم به پرداخت ديه در حق علیرضا محكوم مي گردد.

مطلب را از اینجا پیگیری کنید

کروبی مستقل می آید

توجه کردید که تکلیف آدم با آقای مهدی کروبی روشن نیست. حالا مارادونا رو ول کن غضنفرو بچسب؛ پیروزی فدرر بر نادال در کسب درآمد. فوربس نتیجه نبرد این دو ورزشکار برای کسب درآمد در 12 ماه گذشته را 35 میلیون دلار به 18 میلیون دلار به سود فدرر ذکر می کند و می نویسد از این مبلغ، فدرر سویسی تنها 9 میلیون دلار را به واسطه شرکت در مسابقات کسب کرده و 26 میلیون دیگر آن پولی است که از طریق حامیان مالی او از جمله شرکتهای ژیلت، مرسدس بنز و ویلسون تامین می شود.

آقا دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه هردو خبرند اما این کجا و آن کجا البت از نوع جان سوزش…

یارانه می دهیم

در فيش گاز نوشته شده: هزينه گار مصرفى شما 28 هزار تومان، يارانه پرداختى توسط دولت 24500 تومان، مبلغ قابل پرداخت توسط من 3500 تومان بسيار خب، من هم براى دولت فيش صادر مى كنم حقوق هر ساعت 6 دلا‌ر، روزانه 45600 تومان، حقوق ماهيانه من يك ميليون و 400 هزار تومان، دريافتى من از دولت 200 هزار تومان و يارانه پرداختى من به دولت يك ميليون و 200 هزار تومان، حالا‌ کی باید سر کی منت بذاره؟

مسنجری بود به مولا من بی خبرم

حالا شما هم خونتو کثیف نکن

 من قبل در زمینه دایورت کردن گوش به عضو شریف در مورد برادر هاله توضیحاتی داده بودم اما ظاهرن آقای بیات زنجانی وبلاگ معظم ما را نمی خوانند:

آیت الله بیات زنجانی، عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز به یک روزنامه آلمانی گفته است که محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران، به مردم خیانت کرده است.

آيت الله بيات زنجانی، در مصاحبه ای با «فایننشنال تایمز دویچلند»، دولت احمدی نژاد را همچنين به زير پا گذاشتن قانون و محدود کردن آزادی های موجود متهم کرد.

این روحانی که پیشتر عضو شورای بازنگری قانون اساسی بوده، افزود که محمود احمدی نژاد به صورت غير قانونی اختيارات سپاه پاسداران را افزايش داده است.

آيت الله بيات زنجانی در انتقادی کم سابقه، عملکرد محمود احمدی نژاد را «تهديد و خطری بزرگ» خواند.

منبع خبر رادیو فردا

حقوق کودک

یونیسف ایران / شهزاد نورانی   ©

 سه پسربچه در انجمن کودکان کار و خیابان  در خابان بهارستان تهران، مشفول مطالعه کتاب داستان هستند. هدف اصلی این  انجمن که توسط داوطلبان اداره می شود اطلاع رسانی در زمینه حقوق کودک است.

دولت پاسخگوی مقتدر یعنی همین

یک. رئیس سازمان بهزیستی مشخص می شود مدرک تحصیلی اش را با مدد مدارک جبهه برادرش گرفته است. شلوغ شد. گفتند باید استعفا بدهد. استعفا نداد. بعد شنیدیم گفتند از کسانی که این حرف را زده اند شکایت هم کرده است.

دو. رحیم مشایی بر خلاف شعار هایی که دست کم سه دهه تمام ارکان نظام می دادند رسمن فرمود مردم اسرائیل دوست ایشان است. نماینده ها گفتند باید استعفا بدهد یکی گفت دادگاه یکی گفت به دو روز دیگر نمی کشد. بعد هم شنیدیم تهدید کرده است از آنهایی که حرفش را بد منعکس کرده اند شکایت هم خواهد کرد.

سه. وزیر کشور می شود کسی که حتا رسمن مدرکش را آکسفورد می زند جعلی است. صدای همه درمی آید نماینده ها اعتراض می کنند و از چپ و راست می گویند کسی که به دروغ به خواهد وزیر شود، نمی شود!. اما آقای رئیس جمهوری هم فرمودند که خدمت به این یه تیکه کاغذ پاره نیست و از طرفی هم شنیدیم آقای وزیر کشور که مدرکش را همان بالای میزش هم آویزان کرده گفته از همه آنها شکایت می کنم.

چهار. زاکانی نماینده اصول گرای مجلس فعلی می گوید مدرک تحصیلی معاون حقوقی و پارلمانی رئیس جمهوری چیزی شبیه مدرک کردان است. معاون نیز اعلام می کند از همه تان شکایت می کنیم.

دولت مقتدر به این می گویند. هر چه بهش بگویند. ته اش می گوید: To My BALL!

نشنال جئوگرافیک به ایران نمی رسد

شماره اخیر این نشریه کاور استوری اش ایران است. در کتابفروشی ها به هر که می رسم پیشنهاد می دهد که بخرمش. با عکس های نفیس و با وقارش و حرف هایی در مورد تمدن ایران که توزیع آن در ایران متوقف شد. از وزارت ارشاد کمال تشکر را داریم که در عدم احساس اعتماد به نفس ایرانی از هیچ چیز فروگذار نیست.  

بهنام زارع هم اعدام شد

بهنام زارع یکی دیگر از نوجوانان پای چوبه دار در زندان عادل آباد شیراز بود که امروز اعدام شد. بهنام هم مانند رضا حجازی بی خبر از خانواده و وکیلش اعدام شد.

نمی دانم چه چیزی را با این هنر نمایی ها می خواهند دوستان ما ثابت کنند اما این را می دانم که ته این بازی را فقط خدا به خیر کند.

برای اعدام رضا یک روز وبلاگم را تعطیل کردم اگر با این روال باشد فکر می کنم باید بر سردرش بزنم: این وبلاگ تا اطلاع ثانوی تعطیل شد!

برای رضا متاسفم برای بهنام و نگران برای بقیه که حتا کسی حق ندارد برای تامین پول دیه شان کمک جمع کند.

وبلاگ نویسی ایرانی

«بروس اتلینگ» از «دانشگاه هاروارد» و «جان کلی» از «دانشگاه کلمبیا» که پروژه پژوهشی برکمن تحت نظارت و راهنمایی آنها صورت گرفته است، می گویند رسانه های غربی اکثر اوقات فقط در مورد وبستان های اصلاح طلب غیرمذهبی (سکولار) و دمکرات حرف می زنند. در حالی که تعداد زیاد و قابل توجهی وبستان های مذهبی و محافظه کار نیز، در این بین وجود دارند.

پروژه هاروارد همچنین نشان می دهد که بر خلاف آنچه انتظار می رود، اکثر وبلاگ نویسان محافظه کار هوادار دولت، با اسم مستعار می نویسند.

 

این پروژه وبستان های ایرانی را به چهار بخش بزرگ تقسیم می کند، که هر کدام دارای زیر مجموعه هستند. این چهاربخش وبستان های اصلاح طلب/غیرمذهبی (سکولار)، مذهبی/محافظه کار، وبلاگ نویسانی که در مورد شعر و ادبیات می نویسند، و وبلاگ نویسانی هستند که متعلق به شبکه مختلطی می باشند که در مورد مسایل گوناگون از جمله ورزش، فرهنگ و غیره سخن می گویند.

 

واشنگتن پریزم در مورد این پژوهش، مصاحبه ای با بروس اتلینگ و جان کلی داشته است.

http://www.washingtonprism.org/showarticle.cfm?id=948

چند روزه نمی دونم چرا برای هایپر لینک وبلاگم زاغارت شده و باید خود لینکو بذارم روش!