«شاید هم کار موجودات فضایی باشد!»

چهارم فوریه، رییس جمهوری ایالات متحده وارد پایگاه هوایی هانکوک فیلد می‌شود. خبرها می‌گویند بالنی که روز ۲۸ ژانویه برای اولین بار بر فراز آمریکا دیده شده حالا به پایان راه نزدیک می‌شود. به نظر می‌رسد بایدن برای نظارت بر این عملیات وارد میدان شده. درست ساعت ۲:۳۹ دقیقه عصر یک یک جت جنگنده از پایگاه اندروز در ویرجینیا به سمت سواحل کارولینای جنوبی حرکت می‌کند. 
پیشتر دست کم سه فرودگاه در منطقه بسته شده. گارد ساحلی به کشتی‌ها هشدار داده که از منطقه عمومی فاصله بگیرند. 
حالا بالنی که باعث لغو سفر آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا به چین شد، در حریم آبی آمریکا با موشک منهدم می‌شود. بالنی که از آلاسکا و غرب آمریکا از بخش‌های مهم نظامی و استراتژیک این کشور عبور کرده و شرق رسید. بلینکن گفت: حضور بالن «نقض فاحش حاکمیت ملی آمریکا و قوانین بین المللی» و یک «عمل غیرمسئولانه» است. اما چین می‌گوید این بالن فقط یک پرنده هواشناسی است که بر روی خاک آمریکا منحرف شده است. انحرافی که باعث شده است بر فراز پایگاه‌های موشکی آمریکا در آلاسکا و چند ایالت دیگر عبور کند. 
دولت می‌گوید دستور برای انهدام آن روز چهارشنبه توسط شخص بایدن داده شده بود اما ارتش منتظر فرصت مناسب بوده است. 
اما به نظر می‌رسد این اولین و آخرین بالنی نبوده که چین بر روی کشورهای مختلف رها کرده است. 
گزارش‌ها خبر از دیده شدن بالنی مشابه در آمریکای لاتین می‌دهد. اما بررسی‌های بعدی نشان می‌دهد از این دست بالن‌های نظارتی چینی بر روی بیش از ۴۰ کشور در پنج قاره دیده شده. تصاویری که با وضوع بالا توسط هواپیمای یو ۲ از این پرنده گرفته شده، نشان می‌دهد که این بالن‌ها قابلیت انجام عملیات جمع‌آوری سیگنال‌ و دیتا را دارا هستند. نیروی دریایی آمریکا اعلام می‌کند تجهیزات این بالن‌ها با بالن‌های هواشناسی ناسازگار است. 
اطلاعات حالا نشان می‌دهد این بالن‌ها توسط یک پیمانکار ارتش آزادیبخش چین ساخته می‌شود، و تحلیل‌گران نظامی می‌گویند اغلب پرواز آن‌ها با نظارت ارتش چین انجام می‌شود. 
اما مائو نینگ، سخنگوی وزارت خارجه چین، این روایت را بخشی از جنگ اطلاعاتی و مهندسی افکار عمومی دانست که ایالات متحده علیه چین به راه انداخته است.
اما به نظر می‌رسد قصه این جا ختم نشده، روز جمعه دهم فوریه آمریکا یک شی‌ناشناس پرونده دیگر را در آلاسکا شناسایی و منهدم می کند، روز یازدهم فوریه جاستین ترودو اعلام می‌کند از آمریکا خواسته تا یک شی ناشناس پرونده دیگری را بر فراز منطقه یوکان در شمال غرب این کشور ساقط کند. شی استوانه‌ای شکل و پرنده که فرماندهی دفاعی هوافضای امریکای شمالی می‌گوید آن را تحت نظر داشته است. 

حالا روز یک‌شنبه هم پنتاگون تایید کرد یک شی پرونده را دیگر بر فراز دریاچه هورون ساقط کرده است. ژنرال پات رایدر سخنگوی پنتاگون می‌گوید این شی تهدید نظامی محسوب نمی‌شد اما می‌توانست خطر آفرین باشد. شی هشت ظعی که تارهایی از آن آویزان بوده است. 

سه شی پرنده ناشناس در سه روز.
یک منبع به سی‌ان‌ان گفته است افزایش شناسایی این قبیل اشیا پرونده می‌تواند ناشی از افزایش سطح فیلترهای شناسایی فرماندهی دفاع هوا فضای آمریکا پس از بالن چینی باشد. 
اما نگرانی‌های به نظر می‌رسد بیشتر از افزایش سطح فیلتر اشیا پرونده توسط این فرماندهی باشد. 
ژنرال پت رایدر، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا، به خبرنگاران گفته است که به عقیده پنتاگون بالن‌های مشابهی در دوران قبل و ترامپ هم بر فراز آمریکا پرواز کرده‌اند. اما این ژنرال جزییات بیشتری ارایه نکرده.
گرچن ویتمر فرماندار میشیگان اعلام کرده که گارد ملی در وضعیت آماده باش قرار گرفته است. 
مایک ترنر، رئیس کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا روز یکشنبه گفت که او نحوه سرنگونی اشیا ناشناس بر فراز حریم هوایی آمریکای شمالی را در روزهای اخیر، به این اشیا عبور از کشور ترجیح می دهد.
اگر چه تیم‌های تحقیق در زمینه این پرنده‌های ناشناس می‌گویند برای توضیح دقیق در مورد ماهیت آن‌ها زود است اما به نظر می‌رسد شاخک‌های سیاست‌مداران آمریکایی تکان خورده. آیا این اشیا عرض اندام چینی در میانه یک تنش با آمریکا است؟
و یا این تحرکات می‌تواند آغازی بر یک جنگ سرد دیگر باشد؟

#chinesespyballoon

«پارادوکسی به وقت اذان در مسجد ‌الاقصی»

راه بلدم در اورشلیم یک استاد بازنشسته دانشگاه فرانسوی بود که سال‌های بازنشستگی را در این شهر می‌گذراند. ویکتور که هر قسمت شهر را با هیجان معرفی می‌کرد، مرا برد به سمت درب ورودی مسلمانان در مسجد القصی. 
او توضیح داد که چون مشخص است که مسلمان نیست، مجبور است مرا تنها بگذارد و من خودم بروم داخل. 
راستش را بخواهید من هم از نظرهایی مشمول نمی‌شدم، اما وسوسه دیدن و عبور از درب مسلمانان مرا به سمت ورودی که سه سرباز اسراییلی ایستاده بودند هل داد!
یکی از آن‌ها دختر کم سنی بود. این طور مواقع ممکن است خانم‌ها کار آدم را زودتر راه بیاندازند. گفتم می‌خواهم وارد شوم تا شروع به صحبت کرد، سربازی که مسلسل‌اش را از پشت آویزان کرده بود با پرخاش جلو آمد و گفت اجازه ورود ندارم!
کلک گفت‌و‌گو با یک خانم در نطفه خفه شد و مجبور شدم به سرباز پسر بگویم می‌خوام برم مسجد. سرباز گفت، مسلمان نیستی و اجازه نداری.
گفتم من مسلمان زاده هستم و ایرانی! 
گفت از قیافه ات معلومه ایرانی هستی! اگر تو ایرانی هستی من هم اهل زنگیارم! برو آقا کار درست نکن! 
گفتم من واقعن ایرانی هستم و مسلمان زاده ام. 
طرف گفت خیلی خب، پس زود «فتیخا» را از بر بخون! 
راستش هر چی فکر کردم نفهمیدم فتیخا اصلن چی هست، می خورن یا می‌مالن. گفتم نمی شه بریم گزینه بعدی؟
با خشم گفت بازی نکن با من برو کنار وایستا الان وقت نماز است، ده دقیقه دیگر وایستی دست‌گیرت می‌کنم. 

آمدم پیش ویکتور، البته دماغ سوخته! گفتم سوالی کرد که نفهمیدم! گفت ازت پرسید فتیخا را بخوانی؟
گفتم آره اما اصلن نمی‌دونم چیه هست این فتیخا!
گفت سوره حمد است. 
من که نمی‌توانستم جلوی خودم رو بگیرم و سر یک سوره حمد ناقابل پشت در پر حاشیه ترین مسجد دنیا بمانم دوباره برگشتم. 
با غرور به پسرک گفتم تو با لهجه گفتی، من نفهمیدم حالا می‌دونم چی می‌خوای. 
گفت بخون:
یاد محمد دم غار حرا افتادم که بهش گفتن اقرا!
راستیتش من نمی دونم چرا جو غار حرا دم در مسجدالاقصی گرفت منو، شروع کردم همچی غلییظ:
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ . خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ

هر چی فکر کردم بقیه‌اش یادم نیامد!

سرباز اسراییلی که یه عجب اسکولی هستی خاصی تو چهره‌اش بود، گفت پاسپورتتو بده به من!
گرفت و منو ورداشت برد پیش فرمانده‌اش که یک سرباز مدرج (درجه‌دار منظورم) بود و به عبری چیزی گفت. فرمانده‌اش که داخل‌تر در خود دهلیز یک اتاقک داشت، گفت تو آمریکایی هستی چرا می‌گی ایرانی؟ تازه ایرانی باشی اسمت که معلومه مسلمون نیستی، سر چی داری چونه می‌زنی؟
گفتم به الزام که ایرونی ها اسمشون حسن و محمد که نیست، دوم این که من مسلمون زاده‌ام!
جناب فرمانده گفت باشه به یه شرط می‌ذارم بری!
نماز ظهر رو این جا یه دور کامل جلو من بخون!
این جا دیگه راستش جلو خنده‌ام رو نتونستم بگیرم. گفت، نمازتو بخون چرا می‌خندی؟

گفتم عجب پارادوکس خنده‌ داریه که من بی‌دین! جلوی مهم ترین مسجد مسلمونا باید جلوی یک یهودی نماز بخونم تا برم تو!
خندید گفت دیدی گفتم مسلمون نیستی!
برو پی کارت کار دست ما نده…

– 
بیرون که آمدم سرباز دختر جلو آمد، دوستانه صحبت می‌کرد. دیگر تو نگاهشون خشم نبود یا بود من حالیم نبود. برایم توضیح داد که تو قیافه ات به مسلمان نمی‌خوره، آمریکایی هم هستی، بری تو یا فردا یک تظاهرات به راه می‌افتد که ته اش خون و خون‌ریزی است یا خودت رو تو مسجد می‌زنن لت و پار می‌کنن فردا ما باید جواب سفارت آمریکا رو بدیم.

من نمی‌دانم اما ظاهرن این قصه پیشتر بارها اتفاق افتاده بوده. 
خلاصه حال جالبی بود این پارادوکس وسط چهار‌راه ادیان در اورشلیم….

Photo:#ardavanart
All rights reserved ©