اردوان روزبه / وبلاگ
من به طور کلی خیلی پایهام که آدم خیلی دم از «وطن وطن» نزند. یعنی نه این که اسم وطن نیاورد. بیشتر نظرم این است که این ترکیب «وطن+چسناله» ترکیب گرم و گیرایی نیست.
انگاری اگر یاد وطن کنی و ننالی که: «هااااای من!» هیچ کس اعتباری برای تو و دلتنگی ات قایل نیست که هیچ احتمالن ته دلشان هم میگویند: «تخم خرِ وطن فروش»
اما من فکر میکنم آدم ناخواسته همیشه گرایش دارد به جایی که بزرگ شده. خاطره داره. زندگی کرده، غم دیده و یا کس و کارش را در زمیناش چال کرده. یه چیزایی هست که بی نک نال به خاطر من میآورد که من تکهای از زمین را بیشتر دوست داشتم. شاید الان برگردم از خلق و خوی مردمش یا آشغالهای سر خیابانش و یا فحش خارمادر های راننده تاکسیهایش «اوقم» بگیرد اما یک جایی گوشه کله و دل آدم هست که تصویر گرم و گیرایی از یک خانه قدیمی برایت ساخته است و تو دلت برای آن تنگ میشود نه برای آن چیزی که اگر ببینی می خورد توی ذوقت.