عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم ، همان يک لحظه اول ، كه اول ظلم را ميديدم از مخلوق بي وجدان ، جهان را با همه زيبائی و زشتی به روی يکدگر ويرانه ميکردم
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم ، که ميديدم يکی عريان و لرزان ، ديگری پوشيده از صد جامه رنگين ، زمين و آسمان را ، واژگون مستانه می کردم
عجب صبري خدا دارد
اگر من جاي او بودم . براي خاطر تنها يكي مجنون صحرا گرد بي سامان ، هزاران ليلي ناز آفرين را كو به كو ، آواره و ديوانه ميكردم
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم ، که در همسايه صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عيش و نوش ميديدم ، نخستين نعره مستانه را خاموش آندم ، بر لب پيمانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم ، نه طاعت ميپذيرفتم ، نه گوش از بهر استغفار اين بيداد گرها تيز کرده ، پاره پاره از کف زاهد نمايان ، تسبيح صد دانه ميکردم
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم ، بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان ، سراپای وجود بی وفا معشوق را ، پروانه ميکردم
که می ديدم مشوش عارف و آهی ز برق فتنه اين علم عالم سوز دم کش، بجز انديشه عشق و وفا معدوم هر فکری در اين دريای پر افسانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم ، به عرش کبريائی ، با همه صبر خدائی ، تا که ميديدم عزيز نا بجائی ناز ، برگی ناروا گرديده خواهی می فروشد
گردش اين چرخ را وارونه بی صبرانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
چرا من جای او باشم
همين بهتر که او خود جای خود بنشيند و تاب تماشای تمام زشتکاری های اين مخلوق را دارد
وگرنه من به جای او چه بودم
يک نفس کی عادلانه سازشی با جاهل و فرزانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

استاد دانشگاه با این سوال شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد : بله او خلق کرد
استاد گفت: اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست , خدا نیز شیطان است
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟
استاد پاسخ داد: البته
شاگرد ایستاد و پرسید: استاد, سرما وجود دارد؟؟
استاد پاسخ داد: این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟
مرد جوان گفت: در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست،در واقع سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد
شاگرد ادامه داد : استاد تاریکی وجود دارد؟
استاد پاسخ داد: البته که وجود دارد
شاگرد گفت: دوباره اشتباه کردید آقا! تاریک هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان ، تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: آقا, شیطان وجود دارد؟؟
استاد که زیاد مطمئن نبود پاسخ داد: البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست
و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریک که در نبود نور می آید

….آن مرد جوان همان آلبرت انیشتین بود

از یک دوست

حامد دوست منه. حامد در مورد اردوان نوشت همیشه صحبت می کنه و با راهنمایی هاش کمک می کنه و مسوولیت آدم رو سنگین تر. روز اول فروردین یک مجموعه عکس از نوروز گذاشتم که حامد برام چیزی نوشت. جاش تو کامنت ها نبود و توافق کردیم به عنوان یه پست بیاد. آنچه در زیر میاد حرف های حامده در مورد :هفت سین در کنار آنهایی که پیش ما نیستند
زندگي آميزه ايست از اشك ها و لبخند ها .آميزه ايست از غم ها و شادي ها .
غم هاي زندگي نيز به اندازه شادي هاي آن شيرين اند .
شادماني زندگي تورا بسط مي دهد .
غم زندگي تو را ژرفا مي دهد .
به فراسوي غم ها و شادي هاي خود برو .
و شهد هر دو باش .
در غم هاي خود غرق نشو .
اگر شاهد غم خود باشي .
به ژرفاي زيبايي هاي غم نفوذ مي كني .
اگر شاهد غم هاي خود باشي .
آنگاه شاهد موهبت هاي غم نيز مي شوي .
اما.
هنگاه غم ژرف مي شوي غم ژرف تر از شادمانيست .
شادماني امواج كف درياست .
غم ژرفاي بي انتهاي اقيانوس است .
به ژرفا برو و شاهد ژرفا باش .
غم سكوتي آسماني در دل دارد .
شادماني به روز مي ماند غم به شب .
دل غم چنان بزرگ است كه شادماني را در خود جاي مي دهد .
وقتي غمگين هستي به فراسوي خويشتن غمگين برو و شاهد خويشتن غمگين خود باش ..
ن وجدي عظيم وجودت را در بر ميگيرد
اگهان.زبان مي گشويي به حيرت مي گويي:
آه .
اي غم با شكوه من
اي گلي كه در تاريكي شكفته اي .
اي گل ژرفاها !
خوش آمدي
وقتي از حمام گرم غم بيرون آمدي .
تازه مي شوي .
وقتي غم به سراغت مي آيد .
شكوه و شكايت نكن .
خود را به در و ديوار نكوب .
فرار نكن .
خود را با چيزي مشغول نكن.
لازم نيست فراموش كني .
اي غم است كه آمده است تا زنگار را از آيينه وجودت پاك كند.
غم.بد نيست.
بد ديدن غم نتيجه نگاه اشتباه توست.
غم قطب ديگر زندگيست.
وجودش را مغتنم بدان و گرا ميش بدار .
تامل كن .
بدين سان استحاله اي در غم تو رخ مي دهد .
و شادماني زييده مي شود .
احساساس سعادت تو همچون مادري مهربان هر و فرزند خود را عزيز ميدار.
و در آغوش مي كشد.
غم را و شادي را .
زندگي در تماميت آن است دوست داشتني و زيستني .
اگر زندگي از غم خالي بود .
هر گز نميتوانستيم آن را جشن بگيريم .
اهمه ما در اين دنيا مانند امواج خروشان دريا هستيم .
كوچك بزرگ خرد و كلان .
بهنگام تولد اوج ميگيريم ودر موقع مرگ به اصل خود كه درياست باز ميگرديم.
اما هيچ كدام از ما نميگوييم كه موج نابود شد؟!!
چون در واقع ما با مرگ به اصل خود باز ميگرديم.
اين رازيست كه مي خواستم با تو در ميان بگذارم.
شاد باش غمگين من .
يا علي

این خانه بی نشان است

گور های بی نام unknown persion

راستی در انتهای این گورستان هم دسته ای قبر های بی نشان وجود دارد که فقط یک تکه سنگ بر روی آنها گذاشته شده بی نام و نشانه. آنها یادگار روزهای تلخی برای پدران و مادرانشان هستند. در این قسمت کسانی می آیند که فقط می دانند فرزندشان در بین این گورهای بی نشان است همین. گل هایی که بر روی این سنگ ها گذاشته می شود و پیر مردان و پیر زنان تنهایی که تک و توک می آیند و می ایستند و می روند. نمی دانم! شاید گناه کار بوده اند یا خطا کار و شاید خیلی چیز های دیگر، اما مرگ غربیانه و گور غریبانه. شنیده بودم آنها شبانه دفن می شدند. امروز فکر می کنم آنهایی که حکم امضاء کرده اند و دستور داده اند و گرفتند خود نیز شاید، شاید، شاید گاهی در خلوت خود در لحظه ای که می خوابند و یا از زندگی لذت می برند و چشمشان به فرزند نو بالغشان می افتد که چگونه در جلوی چشم پدر و مادر می خندند و گپ می زنند؛لحظه ای فکر می کنند ممکن بود یکی از آنها پسر و یا دختر خودشان باشد که با یک امضاء فرصت زندگی را از دست می دهد. شاید کمی دست ها می لرزید، شاید کمی …..
مادری وقتی بر سر قبر های این چنین، بلند بلند صحبت می کردم گفت: …. آرام تر دردانه ام در خواب است….

هفت سین در کنار آنهایی که پیش ما نیستند

  اردوان روزبه ardavan.roozbeh@gmail.com 

عید که می آید خاطره ها و یاد ها هم به ما هجوم می آورند. خاطراتی از روزهای دور و یا نزدیک. خاطراتی دست نیافتنی و گاهی کمرنگ و پر رنگ. در سرزمین من، خطه خراسان رسم است که روز اول سال را اکثرن با عزیزان از دست رفته شان بگذرانند. شکلات و شیرینی و نقل، گل و سبزه و هقت سینی که بر سر قبر هجرت کرده ها پهن می شود. آنها با بودن در کنار کسانی که روزگاری با هم بوده اند، یاد شان را گرامی می دارند. فضای « بهشت رضا » ی مشهد روز یکم فروردین ماه دیدنی است. آمد و شد ماشین ها و مردم، آنهایی که عزیزی را تازه از دست داده اند انگار این دیدار نمکی بر روی زخمشان است و با اشک و ماتم جای خالی رفته را یاد می کنند. برخی هم که چند سالی است مسافرشان از این دیار رخت بر بسته با آرامش روی سنگ را می شویند و گل می ریزند و فاتحه ای می خوانند.در این میان هم بعضی زوج های جوان فرصت را مغتنم می شمارند و کمی در کنار یکدیگر به بهانه ای خلوت می کنند. اما قبر هایی هم هستند که از خاک رویشان می فهمی در این دیار غربیه هستند و انگار دیری است کسی به سراغشان نیامده.

_mg_2598.jpg

_mg_2594.jpg

_mg_2593.jpg

_mg_2592.jpg

_mg_2590.jpg

_mg_2585.jpg

_mg_2588.jpg

اين دقايق پايانی سالی پر از حادثه است. روزهايی که با هم بوديم، روزهايی که دور از هم و يا به ياد هم بوديم. دوست داشتيم يکديگر را حتی وقتی که نمی دانستيم؛ متنفر بوديم وقتی که نمی خواستيم. اما به  هر حال زندگی برای ما يک سال ديگر از مرز گذشت. 

دوست دارم به همه بگویم که دوستتان دارم. دوست دارم به همه بگویم نمی خواستم رنجتان بدهم. دوست دارم بدانید از اینکه نمی توانم تمام احساسم را ابراز کنم صميمانه عذر خواهم.

می دونيد من درست چهار سال پيش توی يه همچين ساعتی بعد از آرادان، اونطرف گرمسار … مردم!! 

اون لحظه نمي دونم چرا بي اختيار ياد همه کساني افتادم که مي شناختم شون؛ براي همه رفته ها؛ براي دوستاني که زير سرماي خاک ديگه پيش ما نبودن تا گرم بغلشون کنيم و بهشون بگيم دوستشون داريم؛ سال تو لحظه هاي خوبي تموم شد يعني ميشه عمر هم به همين قشنگي تموم بشه؟

متن کامل پیش نویس شورای امنیت بر علیه ایران

عطف به بيانيه رييس شوراي امنيت، مورخ 29 مارس 2006، و قطعنامه آن به شماره 1696 به تاريخ 31 جولاي 2006، و قطعنامه 1737 آن مورخ 23 دسامبر 2006، و تاكيد مجدد بر مفاد آنها و با تاكيد بر پايبندي خود به معاهده منع گسترش تسليحات هسته اي، و فراخوان حقوق كشورهاي عضو، و با تاييد بندهاي يك و دو از اين معاهده ، براي توسعه تحقيقات، توليد و استفاده از انرژي هسته اي براي مصارف صلح آميز بدون تبعيض، با اعلام نگراني شديد خود در مورد گزارشهاي دبير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي به گونه اي كه در قطعنامه هاي 1696 و 1737 نشان داداه شده و با تاكيد بر اهميت تلاشهاي سياسي و ديپلماتيك براي يافتن راه حلي كه از طريق مذاكره به دست آمده باشد و تضمين كند كه برنامه هسته اي ايران انحصارا براي اهداف صلح آميز است، و با اشاره به اينكه چنين راه حلي به جلوگيري از گسترش تسليحات هسته اي در ديگر نقاط كمك كند، و با استقبال از تعهد مداوم چين، فرانسه ، آلمان، فدراسيون روسيه ، انگليس و آمريكا، با حمايت نماينده ارشد اتحاديه اروپا براي يافتن يك راه حل بدست آمده از طريق مذاكره ، متعهد به عمل كردن به تصميمات خود با اتخاذ اقدامات مناسب براي متقاعد كردن ايران به عمل كردن به قطعنامه هاي 1696 و 1737 و همچنين متوقف كردن ايران از توسعه فن آوريهاي حساس در حمايت از برنامه هاي هسته اي و موشكي آن، تا زماني كه شوراي امنيت تشخيص دهد اهداف اين قطعنامه ها به نتيجه رسيده است، فراخوان الزام كشورها به پيوستن به كمكهاي دوجانبه در اجراي تصميمات اتخاذ شده توسط شوراي امنيت، كه به خاطر خطر گسترش تسليحات هسته اي برنامه هسته اي ايران نگران است، و در اين زمينه بخاطر خودداري ايران از عمل كردن به الزامات شوراي حكام آژانس و عمل كردن به مفاد قطعنامه هاي 1696 و 1737، با در نظر گرفتن مسئوليت اصلي آن بر اساس منشور شوراي امنيت براي حفظ صلح و امنيت بين المللي ، ذیل بند 41 فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد،

1 .مجددا به اين مساله تاكيد مي كند كه ايران بايد بدون هيچ تاخير ديگري به اقدامات خواسته شده از آن توسط شوراي حكام آژانس بین المللی انرژی اتمی در قطعنامه هاي ژحت 14/2006 /كه براي ايجاد اطمينان از صرفا صلح آميز بودن برنامه هسته اي آن و حل سئوالات باقي مانده ضروري است، و در اين چارچوب، به تصميمات خود مبني بر اينكه ايران بايد بدون هيچ تاخير ديگري به اقدامات خواسته شده در پاراگراف 2 قطعنامه 1737

2 .از همه كشورها مي خواهد در مورد ورود يا ترانزيت افرادي كه مستقيما در فعاليتهاي هسته اي حساس گسترش تسليحات هسته اي ايران يا طراحي سيستم هاي شليك تسليحات هسته اي ايران دست دارند يا از آن حمايت مي كنند جلوگيري كنند، و تصميم مي گيرد در اين زمينه كه همه كشورها از ورود يا ترانزيت افرادي كه فهرست آنها در پيوست قطعنامه 1737 يا فهرست اين قطعنامه ، و همچنين افراد ديگري كه توسط شوراي امنيت يا كميته تاسيس شده بر اساس پاراگراف 18 قطعنامه 1737تعيين شده اند و مستقيما در فعاليتهاي هسته اي حساس گسترش تسليحات هسته اي ايران يا طراحي سيستمهاي شليك تسليحات هسته اي ايران دست دارند يا از آن حمايت مي كنند، از جمله از طريق مشاركت در تدارك اجناس، كالاها، تجهيزات، مواد و فن آوري هاي ممنوعه اي كه بر اساس پاراگرافهاي 3 و 4 قطعنامه 1737 تعيين شده است، به جز مواردي كه چنين سفرهايي مستقيما مربوط به بندهاي موجود در زير پاراگراف 3 آن قطعنامه باشد

3 .تاكيد مي كند كه هيچ كدام از موارد ذكر شده در پاراگراف فوق نيازمند آن نيست كه كشورها به شهروندان خود اجازه ورود به كشورشان را ندهند، و همه كشورها بايستي در اجراي پاراگراف فوق مسائل انسان دوستانه ، از جمله انجام فرايض ديني ، و همچنين لزوم اجراي اهداف اين قطعنامه و قطعنامه 1737 ، را در نظر بگيرند

4 .تصميم مي گيرد كه اقدامات تشريح شده در پاراگرافهاي 14، 13، 12 و 15 قطعنامه 1737 بايستي در مورد افرادي كه نام آنها در فهرست اين قطعنامه مطرح شده است اجرا گردد

5 .تصميم مي گيرد كه ايران نبايد به صورت مستقيم يا غير مستقيم با استفاده از اراضي ، يا شهروندان يا با استفاده از كشتي ها يا هواپيماهاي خود هرگونه تسليحات يا مواد مربوطه را انتقال دهد و همه كشورها بايستي از انتقال چنين موادي از ايران توسط شهروندان، يا با استفاده از كشتي ها يا هواپيماها، و بدون توجه به اينكه منشائ اين مواد ايران است يا خير خود جلوگيري كنند.

6 .از همه كشورها مي خواهد هوشيار باشند و از تامين، فروش يا انتقال مستقيم يا غير مستقيم هرگونه تانك جنگي ، خودروهاي جنگي زرهي ، سيستمهاي خمپاره اي با كاليبر بزرگ، هواپيماهاي جنگنده ، بالگردهاي تهاجمي ، ناوهاي جنگي ، موشكها يا موشك، سيستمها همانگونه كه در كنوانسيون تسليحات ايران سازمان ملل متحد تعريف شده است، و همسو با هرگونه كمكهاي فني يا آموزشي ، كمكهاي مالي ، سرمايه گذاري ، كارگزاري يا ديگر خدمات، و انتقال منابع مالي يا خدمات، مربوط به تامين، فروش، انتقال، توليد يا استفاده از اين موارد بمنظور جلوگيري از انبار بي ثباتكننده تسليحات، از اراضي يا توسط شهروندان يا توسط كشتي ها يا هواپيماهاي خود خودداري كنند

7 .از همه كشورها و موسسات مالي بين المللي مي خواهد به جز در موارد انساندوستانه و عمراني
، با جمهوري اسلامي ايران هيچ گونه قرارداد كمكهاي بلاعوض، كمكهاي مالي و امتياز وام جديدي به امضائ نرسانند .

8 .تصميم مي گيرد همه كشورها بايستي طي 60 روز از زمان به تصويب رسيدن اين قطعنامه گزارش عملكرد خود به موارد ذكر شده در پاراگرافهاي 5، 4، 2، 6 و 7 فوق را در اختيار كميته قرار دهند

9 .اين مساله را ابراز مي نمايد كه تعليق تعيين شده در پاراگراف 2 قطعنامه 1737 و همچنين ذيل، پايبندي قابل تاييد ايران به الزامات تعيين شده توسط شوراي حكام آژانس بین المللی انرژی اتمی به رسيدن به يك راه حل ديپلماتيك، و بوجود آمده از طريق مذاكره منجر گردد كه تضمين نمايد برنامه هسته اي ايران صرفا براي اهداف صلح آميز است، بر تمايل جامعه بين المللي به فعاليت مثبت براي رسيدن به چنين راه حلي تاكيد خواهد نمود، ايران را تشويق مي كند در پيروي از موارد فوق، بار ديگر با جامعه بين المللي و آژانس بین المللی انرژی اتمی وارد تعامل گردد و تاكيد مي كند كه چنين تعاملي به نفع ايران خواهد بود

10 .از تاكيد مداوم بر تعهد چين، فرانسه ، آلمان، فدراسيون روسيه ، انگليس و آمريكا، با حمايت نماينده ارشد اتحاديه اروپا براي يافتن يك راه حل بدست آمده از طريق مذاكره در مورد اين مساله استقبال مي كند و ايران را تشويق مي كند تا پيشنهاد ماه ژوئن 2006خود كه در قطعنامه 1696 مورد حمايت قرار گرفته است را براي رسيدن به يك توافق جامع بلند مدت كه اجازه خواهد داد روابط و همكاريها با ايران بر اساس احترام متقابل و ايجاد اطمينان بين المللي نسبت به كاملا صلح آميز بودن برنامه هسته اي ايران صورت گيرد، به كار گيرد

11 .بر تعهد خود به افزايش قدرت آژانس بین المللی انرژی اتمی مجددا تاكيد مي كند، شديدا از نقش شوراي حكام حمايت مي كند، دبير كل آژانس بین المللی انرژی اتمی و كارمندان دفتري وي را بخاطر تخصص در حال پيشرفت و تلاشهاي بي طرفانه آنها براي حل مسائل باقي مانده با ايران مورد تمجيد و ستايش قرار مي دهد، بر لزوم ادامه فعاليتهاي آژانس بین المللی انرژی اتمی براي مشخص نمودن همه مسائل باقي مانده مرتبط با برنامه هسته اي ايران تاكيد مي كند

12 .از دبير كل آژانس بین المللی انرژی اتمی مي خواهد طي 60 روز از طريق گزارشي اين مساله را به شوراي حكام و همچنين شوراي امنيت اعلام نمايد كه آيا ايران همه فعاليتهاي قيد شده در قطعنامه 1737 و اين قطعنامه را متوقف كرده است يا خير؟

13 .تاكيد مي كند كه اقدامات ايران را بر اساس گزارشي كه در پاراگراف 12 به آن اشاره شده است و طي 60 روز ارائه خواهد شد ، مورد مطالعه قرار خواهد داد،
الف )در صورتي كه ايران همه فعاليتهاي مرتبط با غني سازي و بازفرآوري از جمله تحقيق و توسعه ، را كه به تاييد آژانس بین المللی انرژی اتمی رسيده باشد به حالت تعليق درآورد، اجراي همه اقدامات عليه آن به حالت تعليق درخواهد آمد تا برگزاري مذاكره امكان پذير گردد
ب )به محض تشخيص اينكه ايران به صورت كامل به تعهدات خود تحت قطعنامه هاي مربوطه شوراي امنيت عمل كرده است و به الزامات شوراي حكام آژانس بین المللی انرژی اتمی كه توسط شواري حكام به تاييد خواهد رسيد عمل كند، همه اقدامات عنوان شده در پاراگرافهاي 7، 6، 5، 4، 3 و 12 قطعنامه 1737 و همچنين پاراگرافهاي 6، 5، 4، 2 و 7 لغو خواهد شد.
ج )در صورتي كه گزارش مطرح شده بر اساس پاراگراف 12 فوق نشان دهد ايران به قطعنامه 1737 و اين قطعنامه عمل نكرده است، بايستي اقدامات بيشتر بعدي را بر اساس بند 41 فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد اتخاذ نمايد تا ايران را متقاعد سازد كه به اين قطعنامه ها و الزامات آژانس بین المللی انرژی اتمی عمل كند، و تاكيد مي كند در صورت لزوم، تصميمات ديگري اتخاذ خواهد شد .

14 .تصميم مي گيرد اين مساله را همچنان مورد پيگيري نگاه دارد

پيوست‌ها

الف – طرفهاي دخيل در فعاليتهاي هسته اي و موشكي
1-گروه صنايع فلزكاري و مهماتسازي، اجا گروه صنايع مهماتسازي تثچا تثچا بر مركز هفتم تير كنترل دارد كه در قطعنامه 1737 به عنوان گروه دخيل در برنامه سانتريفيوژي ايران شناخته شده است .تثچا تحت مالكيت سازمان صنايع دفاع ايران و اين سازمان در قطعنامه 1737 مشخص شده است .
2- مركز تحقيقات و توليد سوخت هسته اي اصفهان و مركز فناوري هسته اي اصفهان كه بخشي از شركت تهيه و توليد سوخت هسته اي ثحپا است كه در فعاليتهاي مربوط به غني سازي دست دارد . 3-شركت كاوشيار كه شركت اصلي از شركت تهيه و توليد سوخت هسته اي است .اين شركت فيبرهاي شيشه اي، كوره هاي خلائ و تجهيزات آزمايشگاهي مربوط به برنامه هسته اي ايران را خريداري كرده است .
4-صنايع شيميايي پارچين كه شاخه اي است از سازمان صنايع دفاع و مهمات، مواد منفجره و همچنين سوخت جامد رانش راكتها و موشكها را توليد مي كند .
5-مركز تحقيقات هسته اي كرج كه شعبه تحقيقاتي شركت تهيه و توليد سوخت هسته اي ايران است.
6- شركت نوين انرژي كه در درون شركت تهيه و توليد سوخت هسته اي ايران فعال بوده و از طرف اين شركت اصلي بودجه لازم را در اختيار طرفهاي دخيل در برنامه هسته اي ايران قرار مي دهد .
7- گروه صنايع موشكهاي كروز، توليد و توسعه موشكهاي كروز را برعهده دارد . همچنين به گروه صنايع موشكهاي دريايي وزارت دفاع معروف بوده و مسئوليت توليد موشكهاي نيروي دريايي از جمله موشكهاي كروز را برعهده دارد .
8- بانك سپه يا بانك بين المللي سپه كه از سازمان صنايع فضايي و نهادهاي تابعه آن حمايت مي كند نام هر دوي اين شركتها در قطعنامه 1737 شوراي امنيت سازمان ملل ذكر و مشخص شده است
9- گروه صنايع صنام، وابسته به سازمان صنايع فضايي است و از جانب اين سازمان تجهيزات در زمينه برنامه موشكي خريداري كرده است .
10 -گروه صنايع يامهدي وابسته به سازمان صنايع فضايي است و در خريدهاي بين الملل مربوط به تجهيزات موشكي دخيل بوده است .

موارد مربوط به يگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي:
1-صنايع هوانوردي قدس( توليدكننده ، ژاز چترنجات، پاراگلايدر، پاراموتورو غيره ).سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اعلام كرده كه از اين محصولات به عنوان بخشي از دكترين جنگهاي نامتقارن خود استفاده مي كند .
2-شركت خدمات هواپيماسازي پارس( سازنده هواپيماهاي مختلف از جمله 171ثچ كه در نيروها هوايي سپاه مورد استفاده قرار مي گيرند .
3-شركت هواپيماسازي شعاع توليدكننده ميكرولايتها كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اعلام كرده از اين محصول به عنوان بخشي از دكترين جنگهاي نامتقارن خود استفاده مي كند ).

ب -افرادي كه در فعاليتهاي هسته اي و موشكهاي بالستيك ايران دخالت دارند:
1-فريدون عباسي دواني ، دانشمند ارشد چتاپحچ كه مرتبط به موسسه فيزيك كاربردي است و همكاري نزديكي با فخريزاده دارد.
2-محسن فخريزاده مهابادي، دانشمند ارشد و رئيس سابق مركز تحقيقات فيزيك بدثخ .آژانس بينالمللي انرژي اتمي درخواست مصاحبه با اين فرد درباره فعاليتهاي هسته اي مركز تحقيقات فيزيك در دوران تصدي وي دارد اما ايران اين درخواست را رد كرده است .
3-سيد عباس صفدري مدير تاسيسات غني سازي نطنز .
4-امير رحيمي مدير مركز توليد و تحقيقات سوخت اصفهان كه بخشي از شركت تهيه و توليد سوخت هسته اي ايران ثحپا است و در فعاليتهاي مربوط به غني سازي دخالت دارد .
5-محسن حجتي ، رئيس گروه صنعتي فجر .اين گروه صنعتي فجر در قطعنامه 1737 شوراي امنيت سازمان ملل بخاطر نقش آن در برنامه موشكهاي بالستيك ذكر و مشخص شده است .
6-مهرداد اخلاقي كتابچي ، رئيس گروه صنعتي شهيد باقري اين گروه صنعتي در قطعنامه 1737 شوراي امنيت سازمان ملل بخاطر نقش آن در برنامه موشكهاي بالستك ذكر و مشخص شده است .
7-ناصر ملكي ، رئيس گروه صنايع شهيد همت . نام اين گروه صنعتي در قطعنامه 1737 شوراي امنيت سازمان ملل بخاطر نقش آن در برنامه موشكهاي بالستيك ذكر و مشخص شده است .ملكي همچنين از مقامات چتاپحچ بوده و بر فعاليتهاي برنامه موشكهاي بالستيك شهاب 3 نظارت داشته است .شهاب3 به عنوان موشك دوربرد ايران است كه هماكنون در اختيار اين كشور قرار دارد .
8-احمد درخشنده ، رئيس و مدير عامل بانك سپه ايران است .بانك سپه يا بانك بين المللي سپه كه از سازمان صنايع فضايي و نهادهاي تابعه آن حمايت مي كند .نام هر دوي اين شركتها در قطعنامه 1737 شوراي امنيت سازمان ملل ذكر و مشخص شده است .

اشخاص و افراد مهم سپاه پاسدان انقلاب اسلامي
1.سرتيپ مرتضي رضايي معاون فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
2.دريادار دوم علي اكبر احمديان، رئيس ستاد مشترك سپاه
3.سرتيپ محمد رضا زاهدي، فرمانده نيروي زميني سپاه
4.دريا دار مرتضي صفري، فرمانده نيروي دريايي سپاه
5-سرتيپ محمد حجازي، فرمانده نيروي مقاومت بسيج
6-سرتيپ قاسم سليماني ، فرمانده يگانهاي قدس
7-سرتيپ ذوالقدر يكي از اعضاي سپاه و معاون امنیتی وزير كشور.

قیمت قبر گران نخواهد شد.دونت ووری !

این خبر برای این است که هی نق نزنید همه چیز دارد گران می شود. مدیر عامل سازمان بهشت زهرای تهران مشت محکمی به دهن یاوه گویان زد و گفت قیمت « قبر » تا آخر فروردین گران نخواهد شد. زهر مار ! چرا ناشکری می کنید بنده گان خدا…

http://www.todaylink.ir/go/?id=6011

شهرام جزایری عرب و یکی از کشور های عربی

صبح روز یکشنبه بیست و هفت اسفندماه. خبر گزاری رسمی دولت ایرنا. شهرام جزایری عرب در یکی ا ز کشور های عربی خلیج فارس دستگیر شد. نقطه. از جزئیات این دست گیری هیچ چیز گفته نشده. نقطه. یک منبع آگاه امنیتی که نمی خواست نامش فاش شود در این مورد اشاره کرد که متعاقبن موارد بعدی اعلام خواهد شد. نقطه.

پ.ن: یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم! 

سلام بر همه

برای مطلب روز هشتم با عنوان: سالی که گذشت از بهارش پیداست دوستی کامنتی گذاشت که من باید یا پا بر روی همه چیز می گذاشتم و حذفش می کردم یا این که به نظرش، علی رغم این که چندان محترمانه نبود احترام می ذاشتم و دست بهش نمی زدم. راستش راه دوم برای من بهتره بود چون عمری رنج حذف کردن و اصلاح کردن و این جور کار ها رو کشیده ام. نقدم بر ایرادی که بر مطلب وارد شده نیست. نقدم بر اینه که شاید این مطلب برای دوست کامنت گذار جالب نباشه اما این نظر منه و می تونه توام با اندکی دل سوزی و انتقاد محترمانه باشه. نظر دوست ما هم می تونه در وبلاگش یا دفتر خاطراتش یا هر جایی که دوست داره نوشته بشه و محترم باشه. بد نیست همان طوری که در تمرین زندگی خواهان دموکراسی « تحمل » را می آموزیم. « احترام » به دیگران رو هم بیاموزیم. امیدوارم.

سالی که گذشت از بهارش پیداست

روز هشتم  اردوان روزبه ardavan.roozbeh@gmail.com   

من شخصن از قوه قضاییه بابت رفع توقیف آسیا، میهن و شرق تشکر می کنم. آقای رئیس قوه این حرکت شما اگرچه دیر بود اما به نظر می رسد برای اثبات بسیاری از چیزای خوب و تبرا از موارد مربوطه نیکو پندارانه محسوب شد. اما در سال هشتاد و پنج و در پی یک چهارشنبه سوری کاملن صمیمانه با دوستان در نیروی انتظامی و بسیج، این آخرین روز هشتمان نگاری از پیش تعیین شده است. سالی که از پشت ما برفت، از اون سالهایی بود که ما، تل اش (پ.ن :مانندش، شکلش، ریختش) ندیده بودیم. شما تا بحال شوربا خورده اید یا نه؟! آشی تحت عنوان گزارش هفته که در دوران سربازی به خورد سریازان وطن می دهند. شامل همه نهار و صبحانه و شام های طول هفته ضربدر آب و کافور (البته فقط شامل دوران سربازی این ماده آخر می شود، از سربازان وطن بپرسید به شما خواهند گفت اندر محاسن کافور در آش). این سالی که برفت چنین بود. سیزده و خرده ای متر طول قد ورم اقتصادی شد. آپارتمان شد متری دو برابر. اسامه بن لادن پنجاه ساله شد. خانم رجبی بعد از پایین و بالا کردن اقوام همه آنهایی که پدیده هزاره سوم را نشناخته بودند در به در به دنبال یه هزاره نشناس دیگر گشت تا ردیف اش کند. شهرام جزایری نامرد خائن پدر سوخته مال مردم خور الهی که اخته بشه، فرار کرد. ولادیمیر گفت آمریکا خیلی مادرش خوبه فقط مسوولان وقتش را بیشتر کنند. متکی هی رفت و هی آمد و لاریجانی هم هی گفت اگر این پرونده ما رو بدین دست شورا حالیتون می کنم یه من ماست چقدر کره می ده و تمامی لبنیاتی های اطراف را در کار خود حیران گذاشت. احمدی نژاد رفت ونزوئلا و دور و برش و هی تفاهم نامه با دوستان آمریکای لاتین امضاء کرد و برگشت و رفت و برگشت و رفت و برگشت. 

صدام شلواری برای چپه پا کردن برایش نماند و وقتی خواستند دارش بزنند گفت: چرا دارم می زنین؟ گفتند عبرت سایرین … پس گفت: نمی شود دیگران را دار بزنید تا عبرت من؟ و گویند که وقتی به پایین می افتاد گفت: آخ دردم اومد. تازه در این پایان سالی رئیس جمهوری گفت که می خواهد در شورای امنیت صحبت کند و لاریجانی گفت: خوب حتمن حرفی برای گفتن دارد. (توجه کردید چقدر گفتم، گفتی، گفت داشت این چند جمله!) اینها بخشی از آن آش گزارش هفتگی با کافوری بود که اعلام شد. سال هشتاد و پنج داره می رسه به اندش (پ.ن: آخرش). بیایید تریپ معرفت وردارید و دو کلمه با خودتون سیخکی و راستکی صحبت کنید. توی این سال چه کردید؟ روی صجبتم با مردم نبود. چون این مردم همیشه در صحنه روزی بیست بار یا از خودشون این سوال رو می کنن یا بهشون می گن: میشه بفرمایید این چه کاری بود که کردید! بعله می عرضیدم که روی صحبتم با آنهایی است که نشسته اند بر سر چیز (پ.ن:منظورم میز ریاست و وکالت است). جناب وزیر چه کردی؟ شهردار، استاندار، فرماندار، نماینده مجلس، نیروی انتظامی تشکر تشکر، قاضی، مدیر کل، سرباز امام زمان و سنگر بانان بی سنگر و بقیه دوستان که کلید دستتونه، چه کردین؟ دارید سال نو رو با افتخار شروع می کنین؟ خدا پیغمبری نشستین ببینین تو پرونده سال گذشتتون چی دارید؟ اصلن دل نگران این بودین که اشتباه کرده باشین و درصدد اصلاحش باشین؟ رضایتمند بودید که اگر ارباب رجوعی ناحق گرفتار شده از گرفتاری رهایش کنید؟ راست و حسینی توی این سال چند بار به خودتون گفتین که نوکر ملتین؟ غرورتون اجازه نداده؟ میز تون بزرگ بوده و برق روش ناجور. اگه کسی شوخی و جدی انتقاد کرده دلخور شدین؟ این ستون ما رو چند بار حوالت به خودمان دادید؟ اما مرور کنید. برای همه خوب است؛ اول کار دنیا و آخرت و دومی مزاج! کاری که آن پیر بزرگ در آستانه سال هشتاد و شش جای خالی اش بیش از هر دوره ای احساس می شود، می کرد. او خادم مردمی بود که انقلاب کرده بودند و به مسوولان اعتماد.  

اما بشنوید که روس ها نیروگاه بوشهر را انداختند توی دست انداز و به سیاست خوردن هم از آخور و هم از توبره ادامه دادند. شاعران گفته اند برخی از این کشور های مشترک المنافع یعنی آنهایی که منافع مشترکی در خاک ما دارند و از جوراب تا ماشین های بنجل زیر بغل ما می دهند به این اصل مهم معتقدند و همیشه بعد از مذاکرات تلفنی با روسای ایرانی با بشکن و حرکات موزون این جمله را ادا می کنند: قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم … و بعد با روش باباکرم دانس به ادامه برنامه می پردازند و خوب خوشبختانه ما هم با تولید ناخالص ملی مثل کشور امارات درب چاه های نفتمان را می بندیم بزودی (رجوع شود به لایحه بودجه سال هشتاد شش).  سال نو در راه است و فقط یک تقاضا، تاریخ چندین هزار ساله و مردمی که کاسه صبرشان بیش تر به تغار ماند شایسته یکم احترام هستند. بالا غیرتتون هوای این مردمو داشته باشین. قانون ارشمیدس: هر کاسه ای به اندازه مشخصی آب توش جا میشه. لذا از ریختن آب اضافه در کاسه حمامتان (پ.ن: در دوره ارشمیدس حمام ها خزینه ای بوده و ملت با کاسه آب به سرشان می ریختند) حتمن خودداری کنید که بعدن آب رفته بجوی باز نگردد. بیش از 120 قسمت روز هشتم نوشتیم و الحمداله تا اینجا بخیر گذشت (قضیه یارو شده که از ساختمان صد طبقه افتاد پایین، طبقه چهلم یه نفس راحتی کشید و گفت تا اینجا که بخیر گذشت). سال نو خوبه، آقای رئیس جمهور تورو خدا تعطیلاتشو کم نکن. مردم مراقب خودتون باشین کوه و دشت و تپه میرین و یاد ما هم باشین. دلتون برای بچه ها بسوزه و برای ایران عزیز دعا کنید. دنیا رو چه دیدید شاید تا سال آینده زنده موندیم و سر همین ستون باز در خدمت مسوولان بودیم که می دونم چقدر این ستون و من و چند موضوع دیگر را دوست دارند! 

آخر سالی حلال کنید همه کوتاهی ها و کم کاری های من را در این ستون.

خدا در این زمین واویلا مراقبتان باد

مردي براي تو

  اگر تو دوست داري كسي باشد تا در شب هاي پائيزي كه برگ هاي زرد زير پايت صداي مي كنند، در كنارت قدم بزند و دست هاي تو را كه سرد شده است در دستش بگيرد و احساس كند كه لرزيدن تو نه از سرما كه از شوق عشق است، عشقي كه حتي نمي خواهي آن را بروز بدهي و دوست داري حتي او نيز نداند: 

من آن مرد هستم 

 

اگر تو دوست داري كسي باشد تا شب ها وقتي مي خوابي در جايي دور، آن قدر نزديك باشد كه حتي كابوس هاي شبانه ات را با تو بترسد و صداي نفس كشيدن تو را از همان فاصله حس كند و دست اش را به تلفن ببرد و تو را از آن دنيا بيرون بياورد و بگويد كه مراقبت است: 

من آن مرد هستم 

 

اگر تو دوست داري كسي باشد تا روزي كه خريد كرده اي و سنگيني بار شانه هايت را مي آزارد، مثل يك كارگر بار تو را برايت فقط تا درب خانه بياورد، بي آنكه توقع داشته باشد كه حتي به خانه براي نوشيدن يك فنجان چای دعوت اش كني:  

من آن مرد هستم 

 

اگر تو دوست داري، روزي احساس كني كه از خشم دلت مي خواهد به كسي پرخاش كني و به او بگويي كه نفرت انگيز است و بگويي كه ديگر حاضر نيستي او را ببيني به من بگو چون: 

من آن مرد هستم 

 

اگر تو دوست داري، عشق فقط برايت يك خاطره باشد، و به همراه ات بتواني بگويي كه ديگر نمي خواهي تا آخر عمر او را ببيني و حاضر نيستي حتي خاطره اي را از تو داشته باشد، با دل شكسته برود و تنها يك لحظه برگردد و فقط براي آخرين بار در چشم هاي تو با بغض نگاه كند و ديگر هيچ گاه سر راه تو نباشد: 

من آن مرد هستم 

 

يادت باشد:

 روزي از كوچه اي تكراري كه ديگر خاطرت هم نيست چرا تكراري است، عبور مي كني و مردي را در آن مي بيني با عصايي در دست و صورتي سيه چرده در حالي كه سالهاست به ساحت يك قرار هميشه اين جا ايستاده است … تو عبور مي كني، او فقط نگاه مي كند، اگرچه تو در نگاهش برقي را احساس مي كنی، اما او زانوهاي پيرش مي لرزد. زياد فكر نكن، به حافظه ات فشار نياور و يا خودت را آزار نده … 

آن مرد من هستم

احساستان را هر چه هست بيان داريد و خودتان باشيد زيرا آنها که اهميت دارند ناراحت نمی شوند. آنهائی هم که ناراحت می شوند اهميت ندارند.

مي داني؟ من گاهي سايه مي شوم و نرم نرمک همراه تو مي آيم. فرقي هم نمي كند شب باشد يا روز … گيرم روز باشد و تو مرا در روشني اتاق دلبازت يا ميان لكه هاي نور ولو شده روي قاليچه گم كني. شايد هم شب باشد و تو دست ببري و چراغ را بزني و من محو شوم جلوي چشمانت كه تنگشان كرده اي تا از اين زردي بي رمق آزرده نشوند. 

باور كن فرقي نمي كند. من سايه مي شوم و تو هي مرا جا مي گذاري … دم صبح درست كنار بازوانت وقتي كه خوابت سنگين مي شود و به پهلو مي غلتي و آخر شب كه دهانت از طعم گس خواب و خستگي تلخ مي شود و دست مي بري و آب را سر مي كشيباور نمي كني. مي دانم. حالا هي آب بپاش و دست بكش بر اين چهره بيگانه اي كه قاب آينه را پر مي كند. 

تو مرا كه سايه بودم در تاريك و روشن اتاقي جا گذاشتي كه مردي در آن خانه داشت. مردي كه در آينه هم گوشه راست لبش به خنده باز مي شد.

توضیح در مورد عکس » نگاه »

دوست من همیشه بهار برام کامنت گذاشته بود که در عکسی که عنوانش » نگاه » است چیزی آزار دهنده وجود داره، براش کامنت گذاشتم اما احساس کردم بهتره پست اش کنم

…..روزهایی بود که مردم افغانستان جشن می گرفتند. طالبان رفته بودند و شادی در چهره همه موج می زد. اما خبرهایی بود. آیا زنان این کشور رها شده بودند؟
به یک اردوگاه مهاجرین رفته بودم. زنی مادر چهار بچه بود و از گرسنگی بچه هایش می گفت او به قدر یک نان از من پول می خواست و من چون حواسم به عکس گرفتن بود، جوابش را نمی دادم اما زن کناره لباسم را می کشید. برگشتم.. نمی دانم چرا زن یکباره توی صورتم نگاه کرد کمی شرم کمی نفرت شاید. اما گفت یکی از دخترام خوشگله، خارجی ! صد روپیه بده ببرش هر کار خواستی باهاش بکن فقط زنده برش گردون. گفت دخترش جلو اردوگاه نشسته و خواهرشو نگه می داره… دختر نگاه می کر، مثل عروسک تو چشات زل می زد حرف نمی زد. حتی وقتی عکس می گرفتم فقط تو چشام زل زده بود.فکر می کردم زن مهم ترین قولی که از هر کسی که قرار است پول نان را بدهد می گیرد این است: فقط زنده برش گردونین …

اینم راز چشمان پر آزار عکس … 

 خبرنگار خبرگزاری «انتخاب» از مازندران گزارش داد: با وجود تاکید مقامات ارشد نظام مبنی بر برخورد با طراح سوالات موهن در مورد پیامبر اسلام (ص)، باز هم این دسته از سوالات ، این بار در مازندران و در آزمون دانش آموزان مراکز استعدادهای درخشان با درجه توهین کم تر (!) منتشر شد.

بنابراین گزارش، یک مقام مسئول در آموزش و پرورش به خبرنگار «انتخاب» می گوید: طرح این نوع سوالات در مقاطع مختلف تحصیلی بسیار زیاد است. چنین مواردی – مسئله سوالات فرهنگیان و دانش آموزران استعداد درخشان مازندران -بسیار دیده شده است.

خبرنگار ما می گوید: استفاده از سئوالات سطحی و موهن در مورد زندگی پیامبر گرامی اسلام در آزمون دانش آموزان مراکز استعدادهای درخشان مازندران با اعتراض گسترده دانش آموزان و اولیاء آنان روبرو شد.

بنابراین گزارش، یکی از فرهنگیان بابلی که مادر یکی از تیزهوشان شرکت کننده در این آزمون است با ابراز تاسف از طرح چنین سوالاتی به خبرنگار ما می گوید : وقتی از فرزند تیز هوشم سئوال می کنند که حضرت محمد (ص) چگونه غذا می خوردند و در یکی از گزینه ها آمده است سر خود را به طرف غذا یا گوشت می بردند با خود می گویم آیای اینگونه سئوال موهن طرح کردن توهین به ساحت مقدس پیامبر اکرم نیست، من به عنوان یک فرهنگی واقعا خجالت می کشم.

وی ادامه داد: براستی در بین این همه نکات ارزشمند و نورانی در زندگی پیامبر گرامی اسلام، سئوال از نحوه غذا خوردن آن حضرت و گزینه های توهین آمیز چه هدفی را دنبال می کند.

برادر یکی از دانش آموزان سال سوم متوسطه مرکز تیزهوشان بابل نیز، ضمن محکوم کردن سئوالات طرح شده در این آزمون می گوید: القای اینکه پیامبر مثل بردگان بر سر سفره می نشست و یا اینکه پیامبر با چند نفس آب می خوردند و یا اینکه پیامبر موقع شانه زدن موی سر خود راهی از وسط سرش با شانه باز می کرد، چه مسائل مهم و اساسی است که باید در آزمونی که مربوط به نخبگان و استعدادهای درخشان یک جامعه است، مطرح شود

یکی از متولیان مرکز استعدادهای درخشان نیز با موهن خواندن تعدادی از سئوالات، با اظهار تاسف از روند تحجر گرایی و سطحی نگری در آموزش و پرورش گفت: بعد از طرح سئوالات توهین آمیز و موهن در آزمون ضمن خدمت فرهنگیان و بازتاب گسترده آن و همچنين عذرخواهی وزیر آموزش و پرورش، انتظار می رفت سایر مراکز آموزش و پرورش، با حساسیت بیشتری نسبت به این قضیه برخورد می کردند.

وی در پایان گفت: گویی با گسترش تحجرگرایی و عدم بکارگیری نیروهای مجرب و کارشناس در مسئولیت های مختلف از جمله در طراحی سئوالات این مشکلات همچنان در آموزش و پرورش تداوم خواهد داشت و باید نمایندگان مجلس برای وضعیت تاسف بار امروز فکری اساسی کنند.

● متن سؤالات مسابقه سيره پيامبر اعظم(ص) بين مراكز استعداد درخشان مازندران 8اسفندماه« مقطع متوسطه»

6- اگر چيزي نزد پيامبر اعظم اضافه مي آمد آنرا چه مي كرد.    الف: آن را به مستحق مي داد
ب: آن را بين ياران خود تقسيم مي كرد.             ج: هركس نزدشان مي آمد و درخواست كمك داشت، ميداد.
د:تا شب دنبال كسي مي گشت كه مستحق باشد تا فردي را پيدا نمي كرد به خانه باز نمي گشت.  

7-حضرت محمد(ص) چگونه غذا مي خوردند.
الف: غذا يا گوشت را بطرف دهان خود مي آوردند .       ب: سر خود را بطرف غذا يا گوشت مي بردند.
ج:همانند ديگر مردمان غذا مي خوردند.                     د: غذا را خوب مي جويدند.

8- سيره پيامبر(ص) با ديگر مومنان قبل از ديدار چگونه بود.
الف: در مقابل آينه موهايش را شانه و خود را مرتب مي كرد.   ب: اگر آينه نبود مقابل ظرف آب مي ايستاد و خود را مرتب مي كرد.      ج: با لباس ياده به ديدار آنان مي رفت.           د: تا موهايش را شانه نمي كرد به ديدن كسي نمي رفت.

10- حضرت محمد(ص) يك ظرف آب را چگونه ميل مي كردند.
الف: با 3 نفس بسم ا… اول و آخر آن حمد خدا        ب: 3نفس هربار الحمدالله
ج: 1نفس اول بسم ا… و بعد حمد خدا                 د: 3نفس فقط بسم ا… مي گفتند.

27- كدام گزينه در مورد ويژگيهاي فردي حضرت محمد (ص) صحيح مي باشد.
الف: بر  سر سفره مانند بردگان مي نشست.     ب:مانند بردگان مي نشست و به حالت خنده به چهره ديگران خيره مي شد.    ج: هيچوقت براي خود غضب نمي كرد و مانند بردگان مي نشست.

28- گزينه صحيح را انتخاب كنيد.
الف: فرق باز كردن در موي سر از سنت است.   ب:‌موقع شانه كردن موي سر خود، راهي از وسط سرش با شانه بار مي كرد.    ج:رسول خدا هرگز موي سر خود را تفريق(از وسط جدا) نكرد.      د:الف و ب صحيح است.

●●● اخبار مرتبط

● متن سوالات توهین آمیز درباره رسول اکرم (ص) و افزایش احتمال استیضاح وزیر آموزش و پرورش
http://www.tiknews.org/display/?ID=37336

● واکنش آيت‌الله‌ مكارم شیرازی به طرح سوالات توهین آمیز در مورد پيامبر (ص)
http://www.tiknews.org/display/?ID=37758

● عذرخواهي وزير آموزش و پرورش از مراجع تقليد و مردم
http://www.tiknews.org/display/?ID=37617