«یک‌سال از خوراک سوسیس در محاصره کی‌یف گذشت…»

سال پیش این روزها در کی‌يف بودم. شهری پر از نگرانی، پر از ترس اما مقاوم.

کمتر از پنج کیلومتر در بعضی مناطق ارتش روسیه با شهر فاصله داشت.

نیروهای مقاومت شهری در کنار ارتش خیابان‌ها را بسته بودند. صدای موشک‌ها درست از بالای سر شنیده می‌شد.

صحبت از سقوط بود اما شهر در رفت و آمد بود. صحنه‌ای که می‌دیدم این بود ماشین‌هایی کنار پل ها می‌ایستادند و شهروند‌های عادی از آن‌ها پیاده می‌شدند و جعبه‌هایی پر از شیشه‌های آبجو کنار پل رها می‌کردند و می‌رفتند.

یک بار وقتی جلوتر رفتم، دیدم این‌ها در اصل آبجو نیست، بلکه کوکتل مولوتوف است. مردم در خانه‌ها خودجوش می‌ساختند و می‌آورند کنار پل‌ها می‌ذاشتند که در صورت سقوط شهر، نیروهای دفاع مردمی تانک‌ها را روی پل‌ها زمینگیر کنند.

یادم می‌یاد شب پر موشکی بود و من بعد گزارش روزانه زنده، دیدم از گشنگی نا ندارم. تیمی که همراهم بود از استرس هر کسی یه گوشه کز کرده بود و من به یک خوراک سوسیس مشتی فکر می‌کردم.

حالا از اون روزها یک سال می‌گذره. روسیه نتونست کی‌یف رو بگیره، با مقاومت مردمی و ایستادن ولودیمیر زلسکی بعیده ولادیمیر پوتین تصرف اوکراین را با خود به گور نبره، حتا با پهپادهای شاهد جمهوری‌داغون اسلامی…