«سلام فرمانده، فراخوانی برای کودک سربازی دوباره»

درست در روزهایی که کنسرت‌های خوانندگان حتا در وسط اجرا لغو می‌شود، صدای محمدرضا شجریان شنیدنش از صدا و سیما سال‌ها ممنوع است، حجاب ابزار نشانه‌ رفتن آرامش مردم شده و غم معیشت موجی از افسردگی اجتماعی را به راه انداخته است، خبرگزاری فارس، خبرگزاری وابسته به سپاه، تیتر می‌زند: «آمریکایی سرود سلام فرمانده در هیوستون، ایالت تگزاس آمریکا اجرا و منتشر شد» و حسن نصراله روز سوم مرداد در گفت‌گویی با شبکه المیادین می‌گوید: «حمله به سرود سلام یا مهدی (سلام فرمانده) هم با حمله به محیط مقاومت، ارتباط دارد. نسلی که در این سرود شرکت کرده است، اسرائیل را می‌ترساند و نگران می‌کند.»

سلام فرمانده سرودی است که ابوذر روحی اجرا کرد و اولین بار ساعاتی پیش از نوروز ۱۴۰۱ از تلوزیون جمهوری اسلامی با مضمونی ایدیولوژیک بدون نام ایران، با تفکری تندرو و مذهبی شیعه با خوانش کودکان منتشر شد. سرودی که مضمونی نظامی دارد. سرودی که توسط کودکان خوانده می‌شود. سرودی که با حمایت حاکمیت اجرای‌اش به مدارس و هیت‌ها کشیده شد و پس از آن از مرزهای ایران عبور کرد و به کشورهایی رسید که به نویی جمهوری اسلامی در آن‌ها نفوذ داشت. المنار اشاره می‌کند که سرود سلام فرمانده در کشور‌های نظیر سنگال، کشمیر، ترکیه، فلسطین، سوریه، عراق و بحرین و پاکستان به زبان‌های مختلف منتشر شده است.

این سرود در استادیوم یک‌صد هزار نفری آزادی نیز باز‌خوانی می‌شود. در ایامی که مردم آبادان از فروریختن متروپل در خیابان‌ها اعتراض‌شان را فریاد می‌زدند و بازنشستگان تامین اجتماعی جلو این سازمان برای افزایش حقوق ناچیز‌شان تحصن کرده بودند. 

اما جمهوری اسلامی بازخوانی این سرود را یک موفقیت می‌داند. این سرود را نشانه عمق نفوذ خود در شرایطی می‌نماید که در بدترین شرایط اقتصادی چهار دهه گذشته است، افزایش چندین صد درصدی تورم در کالاهای اساسی و مواد غذایی بی‌داد می‌کند و در یک انزوای جهانی هر روز از برجام که تنها امید به اتصال به جامعه جهانی است، فاصله می‌گیرد. 

محمد مهاجری یکی از فعالان رسانه‌ای اصول‌گرا در جایی می‌نویسد «برخی طرفدارانش آن را تا حد اینکه الهام از سوی خداوند است بالا بردند، اما نکته در اینجاست که سازمان ها و نهادهای رسمی و نیز صداوسیما آن‌قدر در تبلیغ این اثر، اسراف به خرج داده اند که آن را از چشم انداخته اند و بدتر اینکه چنین جاافتاده که “سلام فرمانده” یک کار حکومتی است»

حالا فارس می‌گوید سرود سلام فرمانده در نسخه‌ای آمریکایی در شهر هیوستون تگزاس در آمریکا اجرا شده است. این سرود با هماهنگی یک مرکز اسلامی در این شهر اجرا می‌شود. درست مانند سایر مناطقی قبلی چرا که در واقع جریان بازخوانی این سرود یک حرکت خودجوش مردمی نیست بلکه در همه موارد یک مرکز یا سازمان هماهنگ کننده برگزاری آن بوده است. 

حالا جمهوری اسلامی بازخوانی این سرود توسط کودکان را یک برگ برنده می‌داند. کاری که مسبوق به سابقه است. جمهوری اسلامی با همین شیوه و تفکر و با استفاده از شور و انرژی نوجوانی در کنار بری بودن از نگاه سیاسی این طبقه سنی پیش از این نیز کودکان را تشویق به حضور در جبهه‌های جنگ کرد. 

هشت سال جنگ ایران و عراق که بسیاری از گردان‌ها  را همین «کودک سربازان» تشکیل می‌دادند. کودکانی که پر از شور و احساس بودند، بچه‌هایی که با لبخند بر روی مین می‌رفتند تا «فدای رهبر» شوند. آن‌ها تصویری جز آن‌چه که ماشین تبلیغات سیستم تزریق می‌کرد از مفاهیمی مانند زندگی، امید، فردا و یا نوجوانی نداشتند. تصاویری که هر روز وعده رفتن به بهشتی موهوم را می‌داد. 

حالا جمهوری اسلامی باز در مخمصه است. از همه طرف فشارها افزایش یافته است. دوباره کودکان دهه نودی با علاقه این سرود را می‌خوانند، سرودی که کلماتی مانند «فرمانده»، «فراخواندن»، «سردار»، «قیام»، «تمام کردن کار»، «سربازان گمنام» به دنبال یک جریان پروپاگاندایی به شعر کشیده شده و روح کوچک و ساده ‌این کودکان درکی از یک یک این کلمات و بار خشونت‌بار ‌آن ندارد.

به عکس مروجان این سرود و حامیان‌ آن بهتر از هر کسی می‌دانند که به دنبال چه هستند، از شبکه محلی مازندران، تا مرکز اسلامی هیوستون تگزاس. 

اما سوال این‌جا است: آیا بار دیگر این بازی جمهوری اسلامی می‌تواند کارکرد عملی داشته باشد و باعث به خاک و خون کشیدن کودک سربازانی شود که با باور و اشتیاق و شور در هشت سال جنگ روی مین جان دادند؟

«او برای مکسول ۲۳ میلیون دلار خانه خرید، وقتی برای پا اندازی میلیون دلاری خرج می‌کنند»

نمی‌فهمم نامه:

جفری اپستین توی پول غلت می‌زد درست تا روزی که سال ۲۰۱۹ تو زندان یهو خودکشیده شد. ژاک لوک برونل، رفیق اپستین تا خرتناق در پول بود، او کسی بود که بهترین‌های مدلینگ اروپا را شناسایی می‌کرد، او نیز تا قبل این که جنازه‌اش در یک سلول در فرانسه پیدا شود از هر چیزی که می‌خواست بهره می‌برد. 

رفیق سوم این حلقه، اشراف زاده انگلیسی گیلین مکسول هم دست کم از چیزی که داشت باید راضی می‌بود. اما پیشه پا اندازی یا همان «جاکشی» را برای اپستین انتخاب کرد. اما این‌ها تا ته کثافت رفتن، دختر بچه‌هایی که طعمه این میلیونر می‌شدند. برای من درک این موضوع سخت است که آدمی زاد دنبال چیه. پول؟ شهوت؟ ثروت؟ قدرت؟ کجا خط پایان خواسته‌های آدمه؟

ته این نمی‌فهمم نامه باید بگم نمی‌دونم اگر هر کدام از ما جای یکی از این آدم‌ها بودیم چه می‌کردیم. 

— 

در حالی‌که پیش‌بینی می‌شد گیلین مکسول اشراف زاده انگلیسی در دادگاه دست کم به پنجاه و پنج سال زندان محکوم شود. روز سه‌شنبه ۲۸ ژوئن سال جاری دادگاه او را برای بیست سال راهی زندان کرد. خانم مکسول کسی نیست جز پا انداز آقای جفری اپستین، رفیق قدیمی و گرمابه و گلستان دونالد ترامپ، گو این که با کلینتون هم پیاله زده و البته با شاهزاده اندرو پسر ملکه انگلیس هم سر و سری داشته، که در زندان نیویورک در اگوست ۲۰۱۹ یهویی خودکشیده شد. 

خانم مکسول ید طولایی در خدمات به آقای اپستین دارد. بیش از دو دهه او دختر بچه‌ها را با وعده، تتمیع و یا تهدید برای رابطه جنسی میلیونیر مشهور پیدا می‌کرد. 

با توجه به نامه‌های دخترانی که در سن کم با تلاش خانم مکسول در اختیار اپستین قرار گرفته بودند، پیش‌بینی می‌شد قاضی آلیسون جی ناتان، برای این رسوایی اجتماعی مدت بیشتری او را زندانی کند. او متهم بود که عضو اصلی حلقه قاچاق جنسی برای میلیونیر نیویورکی است. 

تعدادی از دختران که امروز بالغ شده‌اند در دادگاه شهادت دادند. آن‌ها گفتند که چطور مورد سو استفاده قرار گرفته‌اند و به خانه‌های امن و میهمانی‌های اپستین به واسطه گیلین مکسول برده شده‌اند. ژولیت برایانت، یکی دیگر از قربانیان، در بیانیه کوتاه خود نوشت: «به عبارت ساده، گیلین مکسول یک هیولا است.» او می‌گوید با کابوس سال‌ها زندگی کرده و خوشحال است که امروز عدالت در حق او اعمال می‌شود. اما وکلای مکسول معتقد بودند او نباید بیش از ۵ سال محکوم شود چرا که «اپستین مغز متفکر و عامل اصلی سو استفاده بوده است.» 

اما از سوی دیگر دادستان های فدرال می‌گویند از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴ مکسول و اپستین با هم برای شناسایی دختران و ترغیب آنها به سفر و انتقال به املاک اپستین با هم کار کرده‌اند. آن‌دو دختران را به املاک اپستین در نیویورک، منهتن، پالم بیچ و مزرعه او در نیومکزیکو، جزیره خصوصی در ویرجین آیلند و حتا پاریس می‌برده‌اند. در قبال این فعالیت «سالم و حلال» خانم مکسول از یک زندگی مجلل به خرج میلیونر آمریکایی برخوردار بوده. خدمت‌کاران شخصی، اتومبیل‌های گران قیمت و خانه‌ای در نیویورک به ارزش حدودی ۲۳ میلیون دلار. 

خانه‌ای که یک قانون ساده و روشن برای مستخدمین و کارکنانش داشت: هیچ چیزی نبینند، چیزی نشنوند، چیزی نگویند.

ماریا فارمر یکی از قربانیان است که حاضر به صحبت در دادگاه شده. او می‌گوید که در سنین نوجوانی در سر داشته تا یک هنرمند شود. اما این تصور که در سال ۱۹۹۶ او را به واسطه خانم مکسول به ویلای اپستین کشانده ویرانش کرده است. چرا که بعد از آن در سایه ترسی بوده که با تهدید‌های جانی از طرف افراد اپستین شکل گرفته. آن‌ها او را تهدید کرده بودند که در صورتی که صحبت کند به راحتی یک روز در نیویورک کشته خواهد شد. 

سارا رنسام، یکی دیگر از قربانیان، گفته است که اپستین و مکسول تهدیدش کرده‌ بودند که در صورت تلاش برای فرار از آنچه او «دخمه جهنم جنسی» می‌خواند، خانواده‌اش را خواهند کشت. رانسوم در سال ۲۰۰۷ به بریتانیا می‌گریزد، اما به قاضی می‌گوید شواهدی دارد که حتا ۱۰ سال بعد هم اپستین در صدد بوده تا او را بیابد. سارا می‌گوید سال‌ها از کابوس و افسردگی رنج برده و دو بار اقدام به خودکشی کرده است.

به هر روی روز سه‌شنبه در حالی حکم بیست سال زندان به گیلین مکسول ابلاغ شد که هنری اپستین در اگوست ۲۰۱۹ خود کشیده شد، جسد هم‌کار دیگر او ژان لوک برونل که اون نیز سابقه تجاوز به خردسالان را داشته، در سلولی در فرانسه پیدا شد و البته با محکومیت خانم مکسول به نوعی پرونده بسته شد. در حالی که وکلای او به حکم بیست سال هم اعتراض داشتند و تاکید می کردند پا انداز آقای اپستین در مدتی که زندانی بوده صدمات روحی زیادی خورده و مورد آزار واقع شده است. ولی به گفته دادستان‌های این پرونده خانم مکسول لایق مجازات بیشتری بوده چرا که هیچ‌گاه به طور جدی از رفتارش با دختر بچه‌هایی که برای اپستین شکار می‌کرده اظهار پشیمانی نکرده است. 

Deborah Blohm, Jeffrey Epstein, Ghislaine Maxwell and Gwendolyn Beck at a party at the Mar-a-Lago club, Palm Beach, Florida, 1995. (Photo by Davidoff Studios/Getty Images)