اردوان روزبه
خدا رحمت کنه رفتهگان شما را، من بابایی داشتم به غایت طناز، این مومن دستبه اسلحه بود برای آن که یک داستان را تبدیل به یک قائله طنزآلود کند.
یکی از طرفندهای اوستای از میان ما رفته این بود که اگر کسی حرف از دوستی و مودت میزد ازش می پرسید:
فلانی شغل شما چیه؟
بنده خدا هم می آمد که «دکترم» یا مهندسم یا بنا هستم یا هرچی و بعد بابا جان ما فوری میگفت:
– ببین تو اگر راست میگی و خیلی دوستی با پسر من، یک شغل برای پسر عموی من تو بیمارستان جور کن.
یا مثلن میگفت آقای فلانی چون خیلی با محبت هستید و مهندسید چرا یه آپارتمان به پسر ما نمیدی!
در واقع روی حرفش به دوستانی در جمع ما بود که همیشه یه حرفی در جواب این که کسی کاری می کرد و یا حرفی می زد در آستین داشتند تا ایرادی داستانی فیلم و سیانسی ازش بکشن بیرون. البته کم کم در حدود دفتر ما و حضور بابا جان، دیگر این داستان نالیدن ها و درخواست کردن ها و چسیدنهای نسیه رو به کاهش گذاشت.
حالا دو سه روز است یادم بابا میافتم. میبینم اهل دلهایی بر سر سفره هفتسین میشل اوباما و پاسداشت نوروزی توسط او در کاخ سفید روش مرحوم ابوی مارو پیش گرفته اند.
– اگه راست میگه تحریمهای بانکی رو ورداره
– دارو! دارو تو ایران ده برابر شده این خانم نوروز تبریک میگه؟ راست میگه دارو رو آزاد کنه.
– اگه راست میگی برو بزن تو دهن جمهوریخواهای کنگره…
– اصلن کی حق داده این بابا سفره هفت سین تو کاخ سفید پهن کنه؟
– اگه ایران دوسته بره حکومت رو عوض کنه…
قیافه میشل اوباما در حالی که این نظرها را یکی برایش ترجمه می کند و البته کمی توضیح می دهد که چه کارهای خطیری باید قبل از پهن کردن سفره هفت سین در کاخ سفید انجام میداد فکر میکنم سوژه گرفتن عکس ماندگار است.
خدا رحمتت کنه بابا