فقط یک نظریه هواشناسی است

سال 1973 ریاضیدانی به اسم ادوارد لارنتز در یک کنفرانس هواشناسی نظریه ای رو مطرح کرد که به سرعت به عنوان یکی از جنجالی ترین مباحث علمی قرن جای خودش رو باز کرد. لارنتز با یک سوال سخنرانی خودش رو شروع کرد:

آیا حرکت بالهای یک پروانه در شانگهای میتونه باعث ایجاد طوفان در نیویورک بشه؟

حتما تابحال اسم نظریه آشوب به گوشتون خورده. نظریه ای که بیشتر از هواشناسی در جامعه شناسی مطرح شد و حالا با گذشت 3 دهه از مطرح شدنش به عنوان یک پارامتر مهم در مدلسازی رفتارهای اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار می گیره.

طبق نظریه آشوب سرانجام هر سیستمی به آشوب ختم میشه و یکی از نشانه های بروز آشوب در سیستم رسیدن به مرحله ای هست که اصطلاحا لبه آشوب نامیده میشه. لبه آشوب مرز انفکاک سیستم از اجزای تشکیل دهنده اش هست. به این معنی که اجزای تشکیل دهنده سیستم با گذشت زمان کم کم از ساختار دینامیک سیستم جدا شده و سیستم روی اجزای جدیدی سوار میشه. از سوی دیگر هم اجزای قدیمی سیستم که حالا جایی توی سیستم جدید ندارن باعث اختلال در عملکرد سیستم میشن این روند زمانی سیر صعودی پیدا میکنه که این اجزای آشوبگر کم کم تشکیل یک بدنه مستقل از سیستم اصلی رو میدن, در این وضعیت مشکل برای سیستم دوچندان میشه چون باید به مقابله و نفی مجموعه ای بپردازه که خودش رو بوجود آوردن….درواقع سیستم اینجا خودش, خودش رو انکار

میکنه!