سفرنامه- از محسنی اژه ای تا موساد، از امید تا نا امیدی، بیست و پنجم نزدیک است برار

نهم فبریه دوهزار و یازده

از نعمات این تلوزیون های آمریکایی عهده شاه سنتور اول، زنده شدن نوستالژی های آدم است. اون از «نت فیلیکس» که اون روز مارو به دیدن فیلم «روبوکاپ» دعوت کرد و کلی یاد قدیم کردیم که می گفتیم: «اوووو عجب اسپشیال افکتی» بعد امروز آواتار رو یادم آمد که در کوالالامپور سه بار سه بعدی اش را دیده بودم و رسمن به هر چی اسپشیال افکت حواله می دادم،  این هم از یکی از کانال ها که سریال «خانه کوچک» داره.

من جدن از این مردم در عجبم هر چه به عادت هایشان دارم نزدیک تر می شوم متعجب تر می شوم. جدن این مردم ساده دل و آرام چطوری جهان را دارند لنگ می کنند؟ شاید این ها نیستند. شاید کسان دیگری هستند. فک کن ما در ایران سی و پنج سال پیش سریال خانه کوچک می دیدیم.

شب به خیر لورا!

شب به خیر تلوزیون…

-=-

دنبال چند قلمپ امید بودم این عکس کارم را راه انداخت. خدا! این بچه چقدر صورتش خنده است. گفته بودم که با جریان «چس ناله» سخت در حال مبارزه هستم. اجازه نخواهم داد که زندگی بخواهد مرا به بازی بگیرد. روزهای سختی می گذرد. باور می کنید از دیدن قبض های برق و نت و هزینه های دفتر و دستک و بچه ها و حقوق و این ها پشتم می لرزد. شده دلتان نخواهد یک نامه را باز کنید؟ این روز ها همین طور می آید و من مصمم هستم فقط از روزهای تجربه بیابم و چیز بیاموزم. پس باز هم هنوز راهی هست. باید عبور کرد و دوست و دشمن و رفیق و نارفیق شناخت.

این هم عکس ببینید چه نازه این بچه خوب:

-=-

امروز سخنرانی عباس میلانی را در کنگره از دست دادم. دستم درد نکند.

-=-

یکی از قسمت های بد انتظار برای سر و سامان یافتن کارهایت، به نوعی تحقیر اش است. وقتی باید منتظر باشی دیگران برایت تصمیم بگیرند. وقتی باید منتظر باشی تا اگر دیگران خواستند کاری کنند تو را هم دعوت کنند. وقتی حریم شخصی است فقط به خودت ربط پیدا می کند. سخت است اما به نظرم این ها خیلی چیزها را  یادت می دهند. زندگی یعنی آموختن.

-=-

میزگردی امشب در ویرجینا برگزار شد در مورد خشونت در ایران بر علیه فعالان و برخورد غرب. یک عبادت گاه تر و تمیز بود و سخنرانان هم  دکتر رویا برومند، دکتر حسامی و یک خانم از دانشگاه شیگاکو که با امنستی به طور تخصصی در مورد ایران کار می کند، بودند. خانم دانشگاه شیکاگو فارسی حرف می زند به سختی ولی برایم دل چسب است.

گفته می شود. گفته خواهد شد. گفته شده. گفته اند…

این ها راستش دهن مارا که شیرین نمی کند.

-=-

هر که این روزها می بینم دارد از بیست و پنجم می گوید. در ماشین بحث می شود. موافق و مخالف. یکی معتقد است مردم همه چیز را تمام خواهند کرد دیگری می گوید کسی نخواهد آمد و همه و همه می گویند.

خب بیست و پنجم نزدیک است دیگر…

البته آقای اژه ای در افشانی کرده اند: ایده بیست و پنجم از موساد است…

اسمایلی لبخند شتر!

بیان دیدگاه