روزی که به یاد خبرنگار خوانده می شود «روز خبرنگار»‎

دوستان و همراهان 
هنوز خاطره روزهای بودن با «صارمی» را در مزار شریف بیاد دارم. خبرنگار آرام و ساده و مهربانی که در معادلات نا متعادل سیاسی در شهر مزار شریف مانند هزاران هم تای خود به گلوله بی رحم انتقام گروهی از گروهی دیگر کشته شد. کسی که سهمش در کشور ما یک روز شد. هفده مرداد روز مرگ یک روزنامه نگار که «روزخبرنگار» شد.
خبرنگار بودن شاید کار اسانی باشد. وقتی به اسمش نگاه می کنی به نظر می رسد می تواند یک شغل باشد، یک کار، یک موظفی ولی در واقع این که «چقدر» در برابر این کلمه و عنوان حرفه ای مسوولی همان بخشی است که کار را کمی سخت می کند.
عبور ساده از کنار یک روی داد، نوشتن آن گونه که خواسته می شود یک وجه و یا ایستادن در برابر تند باد و نوشتن آن چه که تو در قبالش مسوول هستی دو سوی این حرفه است. دو سو با فاصله هزاران سال نوری از یک دیگر.
خبرنگارانی را می شناسم که از قبال شغل شان نان و آبی دارند و زندگی بی دردسرمی کنند و می شناسم آواره هایی را که نام شان در هر لیست سیاهی قرار داد. انگار برای توجه به شغل شان و حرفه شان بی مهری همه دامن گیرشان شده است.
نقد قدرت کار آسانی نیست. درست نوشتن مسوولیت سنگینی است و ایستادن در برابر بی توجهی ها و موشکافانه به روی داد هایی که گاه به راحتی چشم بر هم گذارده می شود نگاه کردن یک خبرنگار را «خبرنگار» می کند. اگرچه این روزها در این سوی و آن سوی آب بسیاری نام «خبرنگار» را یدک می کشند اما چیزی از وظیفه یک خبرنگار واقعی نمی کاهد.
برای سختی های پر از صداقت. برای تلاش آن هایی که با تمام وجود می نویسند و برای همه آن هایی که مصلحت اندیش نیستند تبریک.
هم کار و هم راه روزت مبارک