
«هوا را از من بگیر اما شرارت را نه!»

اردوان روزبه / وبلاگ
از صبح میبینم بودن یک جفت کفش زنانه در زیر میز در پرواز آقای ظریف، وزیر امور خارجه موضوع توجه تعداد بسیاری از دوستان شده و این سوال که: «الان اون کفش زنانه اون زیر میز دقیقا چی میگه ؟»
خواستم جسارتن بگم چی میگه:
میگه که گیر تو حاکمیت نیست. گیر تو کله خود ماست. وقتی ما هم نمی توانیم ساده ترین حضورهای زنانه را باور کنیم توقع داریم دستگاه زن ستیز اعتقادی باور کند؟. این درست مثل این است که ما می گوییم این حضرات که «توضیح المسایل» می نویسند عجب ذهن مغشوشی دارند و کار به ناکجای زنان هم دارند. خب توضیح المسایل نویسها هم از همین طایفه ما هستند دیگر دلبندم.
«فرج دباغ»، «انوشیروان رویانیان»، توجه کردم ما انگاری علت تحقیر آدم ها رو در چیزهایی پیدا میکنیم که ربطی به مساله اونها با ما نداره، اما ما میتونیم کمی با زهر خند در موردشون صحبت کنیم. این نگرش در همه جریانها هم ظاهرن جریان داره. یه دوره ای یادمه انصار حزب الهیها وقتی میخواستند در مورد دکتر عبدالکریم سروش صحبت کنند با تاکیدی ناشی از ایجاد حس تحقیر می نوشتند «فرج دباغ»، در مورد «مسیح علینژاد» مینویسند «معصومه علینژاد قمی»، حالا هم میبینم از این طرف تازهگیها وقتی میخواهند رویانیان را تحقیرش کنند بهش یاد آوری می کنند که نامش «محمد رضا» نیست، بلکه «انوشیروان» است. راست میگویند اخلاق یک امر نسبی است.
«علم الهدا» خانم خاله شون يه چى در مورد فيس بوك مى گه، تو نماز جمعه وزير ارتباطات رو حواله ناموس مى ده، اون معمم ديگه رو يكى ميارش تلوزيون شروع مى كنه رمز عمليات مى ده كه بزنين با يه يا حضرت فلان كاندومارو پاره كنين به نيت چهارده معصوم، چهارده تا حمال و بيسواد پس بندازين دور هم باشيم، اون برادر مدرس دينى مى گه هركسى وازكتومى كرد از تخم دارش بزنين، ديوانه ديگه هم كه مى فرمايند حكم سزارين مثل لواطه و حرامه…
من فكر مى كنم علماى عاقل برن واكسن بزنن، اين بيمارى واگير «جنون دور از جون علما البته، شبه گاوى» به اونا سرايت نكنه، اطرافيان هم هوا دستشون باشه كه كسانى كه اين مرضو مى گيرن به دوربين و ميكروفن و ضبط و اينا، كلن به رنگ پارچه قرمز حساسن، خلاصه زياد نشونشون ندن كه بنده هاى خدا كف بالا ميارن.
یک یا گروهی از مومنین ایمیل زده اند که «خبر فوری، رسانههای مبارز! خارج از کشور فوری منتشر کنند» بعد در توضیح این ایمیل خبری فوری نوشته اند:
… با دیگر جمهوری اسلامی جنایتکار در جنایتی دیگر قصد تغییر کاربری «باغ سیب مهرشهر» را دارد.بیایید با اطلاع رسانی در خصوص این حرکت ترفندهای تبلیغاتی این نظام را خنثا کنیم…
نکته مهم تر این که در مورد مکان و زمان و کی و کجا توضیح داده اند که بعدن اطلاع رسانی میکنند. البته در ادامه توضیح داده اند این بنده گان خدا که «شما خارج از کشوری ها حرفتان خریدار دارد بزنید تا رسواشان کنیم».
کم کم فکر میکنم ما داریم آب روغن قاطی میکنیم.
ويديو پيام نوروزى مقام عظما كانديداى مردمى اردى روزى به ملت شريف در راستاى سال مقاومت تا بيخ.
سو تعبير از اين ويديو پيگرد قانونى دارد.
به خدا قصد دین ستیزی نیست اما خداییش یعنی ۵۹ هزار تا آدم لایک دادن به عکس که حج به نامشان قبول افتاد؟
اخه کدوم …. باور کرده خدا هم همه اینها رو نشسته بعد از این که خونده حساب کتاب کرده؟ به خدای عزوجل همین جماعت هستن که خدا وقت نمیکنه به کار گرسنهها در سومالی، القاعده پدر سگ و بیمارهای سرطانی و حقوق عقب افتاده کارگران صعنت نساجی برسه.
نکنین! وقت خدا رو نگیرید. از روزی که دین آمد شما جماعت ریدید تو وقت خدا. ول کنید. آخرالزمون شد هنوز یه عالمه پرونده بلاتکیلف مونده. دست وردارید بذارید یارو به کارهاش برسه بابا.
اردوان روزبه / وبلاگ
برای من جالبه که بسیاری فکر میکنند، خندیدن و آرام بودن، چس ناله نکردن و یا حرف مفت از گرفتاریهای شخصی با دیگران نزدن، ترجمهای از «مرفه بی درد» است. بس که عادت کردیم هر چس دردی را مبدا به نالیدن و بکنیم تو بوق فیس و چارتا دکون دیگه، انگاری دیگر در مخیله ما نمیگنجد که آدم گرفتاریهایش را، دردها و ترسهایش را و یا رنجهایش را گاهی ممکن است فقط با خودش تقسیم کند.
دیروز طرف یه جایی هم چین مارو بست به توپ که فکر کنم خودش رو با «لیاخوف روسی»، بنده رو هم با «مجلس» اشتباه گرفته بود…
اين جور كه معلومه شوهر عمه خلق رو اعدام نكردن، بلكه رسمن به فاك دادن عمه شوهر عمه رو. تازه اين اقاى كيم چون كون، خودش تا استخون اخر مى گن به حسن عمل سگا نظارت مى كرده، سگ هايي هم كه خوب شوهر عمه خلقو سق نزدن داده خرساى چهل ماه خرس ماده نديده بهشون تجاوز كنن، اون جا هم خرسايى كه خوب زحمت سگ هاى بد خور رو ندادن داده دسته…. خلاصه به كره شمالى خوش آمديد…
در روستای ما همه مدرک تحصیلی شون که فارغ التحصیل رشته «حقوق بین ملل» و «علوم سیاسی» هستند یه دفع ظاهرن آمده.
نکته مهم تر اینه که همه هم اینگاری بابام جان پایان نامه شون رو در خصوص «قرار داد ترکمنچای» نوشتن.
یک روایت بسیار عمیق هست که میفرماید:
«اَلدُنیا مَزْرعِتونْ الْهویجْ، اِذا دَمرواْ لاْجِرمْ دَخلوُاْ»
اردوان روزبه / وبلاگ
یک عده آدم هستن که به طور کلی همیشه کله شون پر مو است. این ها مدل می دن، سشوار میکنن و می رن سلمونی هی میگن اون ورشو کوتاه کن و این ور دلم اوفینا. خیلی هم شیک هستن.
دوم دوستانی هستند که کل اند. یعنی صاف و براق. این ها هم خیلی سکسی هستن هم به کله شون راحت می رسن. گاهی دیدم که روغن هم میزنن و کلی کله شون برق میزنه و جذابیت خودش رو داره.
اما دسته سوم آدمهایی مثل من هستند که سالهای سال است همین ریختی موندن. نه کل براقند که بگن خیلی جذابند نه مو دارند که بگویند می روند حالت میدهند و شیک اش می کنند.
دستهای مانند من گروه بلاتکلیف ها هستند. درست مثل دیدگاههای عقیدتی و سیاسی و اجتماعی ام که شده مثل همین چار لاخ موی رو سرم. تکلیفش معلوم نیست که کل هستم یا مودار!
اردوان روزبه / وبلاگ
فکر کن اگر پنجاه شصت سال پیش بود. پای پستهای گوبلز، آیش من لایک میزد، هیتلر کامنت میذاشت بعد وینستول چرچیل رو چت فحش ناموس به آدولف میداد اونوقت هیتلر رو صفحهاش بیلاخ میذاشت و شب لندن رو با «مسر اشمیت» هاش بمباران میکرد و همون وسط موسولینی برای یکی که تازه عکسشو رو فیس زده و احتمالن زده محل تحصیلش لابد اون موقع هم «دانشگاه آزاد تهران جنوب» پیام میفرستاده که: هانی سو بیوتیفول!
البته روزی سیبار هم فکر کنم هیملر خانم «تاچر» رو که اون موقع هنوز بانوی آهنین هم نشده بود «پوک» میکرده…
اردوان روزبه / وبلاگ
اون جریان شو بمب اتمی پشت تریبون سازمان ملل و داستان شلوار جین بچه های ایرونی و این هم معامله بزرگ! قرن.
نه! فک کنم نتانیاهو خودش یه کاریش می شه…
سر صبح جمعهای اصلن قصدم گیر دادن به دین نیست. چلاق بشم اگر دروغ بگم. اما این دوستانی که تو هیتها و سینهزنیها قربون صدقه «پک و پهلوی» خانم یکی از امامها می رن و هیات عشاق دو آتشه فلان خانم راه میاندازند و از این عشقولانهها در میکنن که عمرن یک پسر تو خیابون به دوست دختر که هچ! به زنش هم بگه گشت ارشاد پشت نشیمنگاهش رو دوبلکس بالا میاره، نمی دونم چرا هیچ وقت قربون صدقه «بلال حبشی» و امامهایی که چندان ظریف نیستنید، نمیروند؟
پ.ن: اگر ماشین زمان بود دوست داشتم ببینم دو تا از این قربون صدقهها را جلو امام اول که میگن با یک ضرب شمشیر طرف رو مثل خیار تر به دو نیم میکرده، میرفتن بعد چطوری لا دو تا بقچه ورمیگشتن خونشون.
—–
توضیح اضافه:
به طوری جدی و رسمی می گویم که کوچکترین خللی در احترام من به اهل دین و طرف داران باورهای دینی از هر نوعش وجود ندارد. من اگرچه ممکن است آدم ناباور یا کم باوری باشم اما هیچ وقت حاضر به بی احترامی نه به اهل دین هستم و نه به کسانی که مراد آن ها اند. به نظر من بی احترامی را دقیقن همین افرادی می کنند که برای احترام به امام سوم شیعیان با شمشیر تنشان را پاره می کنند و قلاده می زنند و عو عو می کنند و به نوعی با همین قربان صدقه های نا مربوط به زنان این خاندان اظهار تدین می کنند.
روایت است که امام اول شیعیان نیز وقتی کسانی او را بیش از انسان تکریم کردند بر نتابید. منتها من فکر می کنم نان هنوز گروه عظیمی در «جهل» مردم است.
اینم در راستای اطاعت از دوست با مهری که اظهار نگرانی کرده بود.
اردوان روزبه / وبلاگ
نوشته است: «عسگر اولادی سقط شد».
مینویسد: «مبارزان راه آزادی در بلوچستان به مسلخ رفتند».
اینجایی که ما رویش ایستادیم هیچ چیز وسط ندارد. حق با انیشتن است، قانون نسبیت کاملن مستدل است. همه چیز نسبت به ما!
اردوان روزبه / وبلاگ
یه بندهگان خدایی هستند که میبینی سه بار برایت درخواست دوستی در «فیس بوک» میفرستند. خلاصه قضیه ناز و کرشمه نیست، اما بلخره دست کم باید طرف عکسش، مشخصاتش یه چیزیش اورژینال باشد، نه این که پروفایلاش همه بوتاکسی -پروفایلش را میگویم، نه خودش را- باشد که اصل و فرعش با هم نخواند. القرض این که بلخره تایید میکنی درخواست مبارکشان را ولی اتفاقی بعد یه مدتی میبینی طرف آن فرند کرده است و حالیت نمیشود فقط مقصود این بوده که بیاید تو خونه سرکی بکشد و برود یا دستشویی داشته فقط میخواسته تا مستراح برسد و در برود، که خیلی هم مهم نیست ولی این فیس بوک بیغیرت طرف که «آنفرند» ات میکند تو را هم چنان به عنوان «دنبال کننده یا Follower» اون بابا باقی میگذارد. حالا طرف زده برای این بنده ناچیز که:
شما برای چی منو دنبال میکنید!
زوکی! اگر دستم بهت برسه قشنگ لوزههاتو میکشم تا زیر خشتکت تا این طوری آدمو به دم تحقیر ندی، کره الاغ کدخدا.