چند روز پیش یک پاکت پرتقال خریدم. مدتی یادم رفت و در انبار ماند اما هر از گاهی بهش سر میزدم و میدیدم همه چیز خوب است. هفته پیش دیدم یکی از پرتقالها یک لکه رویش افتاده گفتم دو سه روز دیگر در میارمش.
شب نمیدانم چرا حس کردم باید تعلل نکنم. رفتم پرتقالها را از کیسه بیرون کشیدم. دیدم در ظرف چند ساعت پرتقال لکه دار تبدیل به یک کلنی کپک شده. این کلنی شروع کرده بود به پوست بقیه پرتقال های مرتب و تمیز سرایت کردن. پرتقالها را شستم. هر کدام گردی از کپک رویشان افتاده بود. انگاری کپکها با سرعت میرفتند تا همه جا را بگیرند. با خودم فکر کردم اگر سه روز دیگر آمده بودم دیگر همه پرتقال ها کپک بودند.
این روزها خیلی به این نوع موجودات فکر میکنم. این کپک زده ها فقط تو پرتقال ها نیستند. به آدم های کپک زدهای که فقط چند لکه ساده رویشان میبینی اما به طرفه العینی عفونت و عصبانیت شان را به اطرافیان منتقل می کنند.
بله! فکر می کنم باید دوری کرد. باید اجازه نداد کپک آنها به تو سرایت کند. نباید بگذاری آن ها به راحتی آب خوردن تورا و بقیه را با افکار بیمار آلوده کنند. باید دست شان را ببری. شاید خودشان هم باور نمیکنند که آلوده هستند. خودشان فکر میکنند چقدر خوبند اما پر هستند از انتقام، بدی، عفونت و شر.
آنهایی که مداوم خبرهای غلط و نامبارک را به دیگران میرسانند. آنها که همیشه معترضند. آنها که همیشه ناراضی هستند. آنها که فکر میکنند خیلی عمیق هستند اما عمق وجودشان یک بند انگشت هم نیست. آنها که همیشه از بقیه گله دارند و خود را مبرا از هر عیبی میدانند. آنها که فکر می کنند نقطه ثقل عالمند. آنها که فکر میکنند بقیه نمیفهمند و آنها که…
این روزها به یمن فرصتی که کرونا به من داده خودم را از دست کپک زدهها راحت تر رها میکنم چون سر کشیدن زندگی اهمیتش بیشتر از تحمل کپک زده ها است.
راستی فرصت کردید یه نگاهی به پوست خودتون بکنید؟ شاید یه لکه هایی روی پوست تون دیدید که ممکنه کوچک هم باشند، این لکهها شروع یک اتفاق نامبارک است. کافیه فقط بهش توجه کنید و بشوریدش و از منبع آلوده دور نگه دارید پرتقال دل تان را.
#پرتقالدل #کرونا
