«مرزبانی که سرنوشت‌اش اسباب بازی رسانه‌ای شد»

اردوان روزبه / رادیو کوچه

ardavan@koochehmail.com

تارنمای پارسینه روز نهم خرداد ماه خبر از ورود گروهبان جمشید دانایی فر با یک هواپیمای نظامی اختصاصی به کشور آمریکا داد. « براساس این گزارش، صبح روز ۲۹ می، آقای جمشید دانائی فر با یک هواپیمای نظامی به عنوان پناهنده سیاسی وارد خاک آمریکا شده است.»

در حالی که در بهمن ماه سال ۱۳۹۲ جریانی موسوم به «جیش العدل» که به روایتی بازمانده از گروهی به رهبری «عبدالمک ریگی» که پیشتر در کارنامه خود عملیات‌های تروریستی و کشتار افراد را در منطقه سیستان و بلوچستان داشت، اقدام به ربودن پنج مرزبان ایرانی کرد، بسیاری از گمانه زنی‌ها دال بر نحوه ربودن و یا شناسایی این مرزبان‌ها توسط گروه فوق و ابهام در نحوه ربایش از سوی مقام‌های آگاه و نا‌آگاه صورت گرفت. این که چرا این گروه مرزبانی در شرایطی نا امن و بدون پست امنیتی در جایی مستقر بوده‌اند که به راحتی گروه موصوف بتوانند آن ها را دست‌گیر و بربایند و یا این که چطور این گروه به راحتی به چنگ گروه رباینده افتاده‌اند از جمله سوال‌هایی بود که مطرح می‌شد.

اما متاسفانه به دلیل عدم شفافیت در طرح موضوع از سوی جمهوری اسلامی و از سویی سخنان ضد و نقیض در مورد این دست‌گیری و ربایش از سویی مقامات محلی، نماینده گان مجلس و مقامات وزارت کشور و نیروی انتظامی به طور شفاف روشن نشد که وضعیت این پنج نیروی مرزبانی نیروی انتظامی در چه شرایطی است تا آن که پس گذشت چندی «جیش العدل» به طور رسمی در توییتر خود اعلام کرد گروهبان یکم «جمشید دانایی‌فر» به عنوان اعتراض به اعدام دو تن از نزدیکان این گروه در زندان زاهدان اعدام شده است. در این شرایط بود که موجی از اعتراض‌های رسانه‌ای،‌ جامعه مجازی و هم چنین انداختن مشکل بر گردن دست‌گاه امنیت پاکستان آغاز شد.

1

در پاسخ نیز این دست‌گاه امنیتی موضوع را ناشی از عدم پی‌گیری جمهوری اسلامی برای هم‌کاری در یافتن رباینده‌گان اعلام کرد. اما به هر روی یک سرباز مرزبانی جان خود را بنابر اعلام گروه رباینده از دست داده بود. در این جا نیز باز هم روشن نمی‌شود که چه انگیزه‌ای و یا شرایطی باعث می‌شود که اگر قرار بوده مذاکره و یا حل فصلی صورت بگیرد زودتر انجام نشده است، اما در نهایت با حضور رهبران دینی اهل سنت به خصوص «مولوی عبدالحمید» با میان‌جیگری و مذاکره موجبات آزادی چهار سرباز باقی‌مانده فراهم می‌شود.

شاید در جایی دیگر لازم باشد که در مورد نحوه تقدیر و تشکر از این گروه میان‌جی صحبت کرد ولی درست پس از این آزادی بود که مجدد مساله گروهبان دانایی فر از سویی مقام های کشوری و امنیتی مطرح می‌شود. از احتمال زنده بودن تا امکان این که شاید ربودن این گروه با هم‌کاری شخص دانایی‌فر انجام شده باشد. صحبت‌هایی که به دلیل نبود مستندات کافی علی‌رغم این که از زبان مسوولان گفته شد اما نمی‌توان سند به حساب آید، چرا که همین مسوولان پیشتر در مورد آزادی گروگان‌ها اطلاعات غلط به مردم داده بودند.

حال این ابهامات که بخشی از آن ناشی از عدم اطلاع رسانی شفاف دست‌گاه امنیتی در ایران است، تبدیل به گمانه‌زنی های فردی و احتمالات ریز و درشت شده و در واقع فرصتی برای انواع اظهار نظرهای بی‌پایه در مورد گروهبان نیروی انتظامی که درست در روزهایی که در اسارت بود فرزندش به دنیا آمد. فردی از یک خانواده‌ای بلوچ اهل سنت که رییس جمهوری با همسر و فرزند نوپایش در سفر به بلوچستان به جهت دل‌جویی دیدار می‌کند.

حال این گمانه زنی‌ها بیش از هر چیز به شرایط زندگی خانواده او در ایران لطمه می‌زند. جریانی که کشیده شده است به توهم‌هایی به تصور یقین. یقینی که محصول تصورات غیر مستند و بی‌پایه‌ای است که امروز رسانه‌هایی که اجازه فعالیت در داخل ایران را داشته و به عنوان یکی از منبع‌های خبری شناخته می‌شوند به راحتی با شایعه سازی و اعلام اخبار نادرست بر سرنوشت نامعلوم این گروهبان مرزبانی و خانواده‌اش مهر باطل بزنند.

تارنمای «پارسینه» که به مدیریت «بهمن هدایتی» اداره می‌شود روز نهم خرداد در بخش سیاسی خود این طور سرنوشت یک انسان را به بازی گرفته است:

سرنوشت مرزبان مفقود مشخص شد: جمشید دانایی فر به آمریکا پناهنده شد!

در محتوای مطلب بدون هیچ مستندات کافی و فقط به اتکای اظهارات فردی به نام «فضایل عزیزان» اشاره کرده است: «به گزارش پارسینه، دقایقی قبل پایگاه خبری موسوم به حقوق انسانی و اولیه بشر از ورود جمشید دانایی فر مرزبان مفقود شده ایرانی به آمریکا خبر داد.»

2

لازم به یاد آوری است که این پایگاه به طور شخصی توسط آقای عزیزان اداره شده و نحوه طرح موضوعات و یا اظهار نظرهای وی هیچ‌گاه از ناحیه رسانه‌ و یا جامعه مجازی جدی گرفته نشده، اما وی در طول ماه‌های اخیر به دفعات با سخن‌گوی جیش العدل و یا اعضای آن گفت و گوهایی گرفته است.

اما سوال این است که تارنمای پارسینه  با چه هدفی چنین خبری را نقل می‌کند. راستی سوال این است که چه فرایندی دنبال می‌شود؟ آیا قرار است پارسینه با اتکا به یک شبه رسانه فردی مسوولان کشور را بر آشوبد؟ بر علیه چه کسی؟ گروهبان مرزبانی که هنوز دست کم سرنوتش روشن نیست و تنها خبر مستند در باره وی توسط رباینده‌گانش منتشر شده دال بر این که وی اعدام شده است؟ آیا این رسانه از تبعات این خبر غلط بر خانواده وی،‌ سربازان آزاد شده که اینک هنوز مورد سوال و پرسش هستند با اطلاع است؟ به راستی چطور می‌شود که منبع خبری برای پارسینه یک فرد نه چندان خوش‌نام و یک پایگاه شخصی خبری که عموم اطلاعات آن نادرست است می‌شود؟ شاید آقای دانایی فر زنده باشد و شاید در مورد وی تحقیقات بیشتری باید صورت بگیرد و یا حتا مورد بازخواست و یا محاکمه قرار بگیرد اما سوال این است که قصاص قبل از جنایت با چه هدفی صورت می‌گیرد.

بر این باور باید بود که اگر هم آقای هدایتی که پیشتر با «کلاشینکف دیجیتال»  شناخته شده است، پاسخ ندهد دست‌کم به طبعات این حرکت غیر حرفه‌ای خود بیاندیشد.