باران می بارد. صدای خوردن اش به شیشه ترنم ندارد.
باران می بارد و هوا بوی بهار نمی دهد.
باران می بارد و جان من تازه نمی شود.
این بار باران بوی همیشه را نمی دهد
وقتی دست هایم بسته است
وقتی فقط می توانم نگاه کنم رنج را
وقتی دل من خسته از انتظار است…
بیست و هشتم آپریل دو هزار و یازده