این مفت نوستالوژی ها دیگر به گمانم زیاد خریدار ندارد. شده تکرار مکررات و آیینه دق یک گروه آدم. فقط خواستم بگم:
عصر آمدم خانه
خوابیدم
دل گرفت
خواب بی ربط پاییزی دیدم
یاد سرما خوردگی بچه گی افتادم
حالم بد شد
برگ ها زرد هستند
من تنها هستم
حالا هم برو بمیر…