پستی برای هدیه

خب آدم وقتی دوست عزیزی داره اگر بخواد چیزی بهش هدیه بده، سعی می کنه بهترین هاشو هبه کنه، نه؟. من یک پست ام رو به کاکوتی هبه کردم. این هم کاکوتی نوشت:

می نویسم

آنچه را نباید نوشت

و تو با صدای رسا بخوان

ترانه ای را که عمری

در حنجره مان محبوس کردیم

بخوان تا کبوتران فاصله

بال بگشایند و خطوط موازی

در نگاهمان گره بخورند

باید ترانه بودن را

دوباره بخوانیم

با آهنگی  تازه و دلنشین

که گوش هیچ نامحرمی

قادر به شنیدن آن نباشد

مرده ها بر زمین نمانند

خواب می بینم پدرم غمگین است و به خانه ای قدیمی که ما در آنجا ساکن بودیم برگشته، صورتش پر از غم است. انگار روزگار قدیم است نمی دانم دوران هایی مانند دروان مصدق. در چشمانش اشک است. می پرسم: کجا می روید؟ بمانید من از سال ها بعد تا اینجا آمده ام که ببینمتان. می گوید:…الان وقتش نیست. مرده در خیابان ها  زیاد است، نیاید جنازه شان بر روی زمین بماند…

تعبیرش چیست؟