در پرش اول می گفتند:
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدارش نمایید که بس خفته نماند
آنکس نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
اما در کشوری که من نمی دانم کجاست، می گویند این ورسیون صحت بیشتری دارد:
آنکس که بداند و بداند که بداند
باید برود غازبه کنجی بچراند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بهتر برود خویش به گوری بتپاند
آنکس که نداند و بداند که نداند
با پارتی و پول خر خویش براند
آنکس که نداند و نداند که نداند
برپست ریاست ابدالدهر بماند
می تونید یه ترکیبی از اسمایلی نیشخند و اسمایلی گریه تصور کنین؟
… nice version…bravo…
…nice version…
NOT BAD . . .
—
اردوان: قربونت بشم این که نشد کامنت که…