خويشتن منتظر باش
شايد فرصت هاي دوباره در راهند
خويشتن منتظر باش
شايد فرصت هاي دوباره در راهند
کسی نباید از یک سوراخ دوبار گزیده شود و یا این که:
شما چرا نگران هجده تیر هستید؟
اردوان روزبه / ardavan.roozbeh@gmail.com
بعد از قائله نهم خرداد سال هفتاد و دو در مشهد که موجب عزل و نصبهای بسیاری هم شد. این شهر هیچگاه روی درگیری فراگیری را به خود ندید. در آن زمان در یکی از محلات کوی طلاب (در منطقهای فقیر نشین در نزدیکی قبرستانی موسوم به گلشور) شهرداری به دلیل اجرای رای کمیسون ماده صد در خصوص برخی نیمه ساختههای این منطقه برای تخریب کلنگ یک شورش شهری را زد. بیشک صابری فر، شهردار وقت خود نمیدانست که با این کار سرآغاز یک شورش خیابانی شده است.
بلوا با حرکاتی محدود در خیابان های اطراف این منطقه شکل گرفت اما یک باره با خلع سلاح کلانتری طلاب رنگ درگیری گستردهای را به خود گرفت که تا نزدیک نیمه شب به خیابانهای مرکز شهر هم کشیده شد. در شب اول بانکها به آتش کشیده شد. فروشگاهها و سینماهای خیابان ارگ سوختند و در حالی که گروهی با حمله به هر کسی در شهر، بلوای بی صاحب را می گرداند. گروهی دیگر از مردم به غارت فروشگاههای دولتی و تعاونی میپرداختند. من خود در بین آنها پبرمردی را دیدم که نمیتوانست دو کیسه برنج غارت شده از شرکت تعاونی شهرداری را با خود بکشد. گروهی هرج و مرج طلب هم به غارت مردم و تخریب اموال پرداختند. حقیقت آن است که اتفاق چنان یکباره بود که تا ساعتها نیروهای عملیاتی و امنیتی نتوانسته بودند از بهت حادثه خارج شوند. شوک این بهت با هزینه بسیار سنگینی در آن زمان باعث درگیری شدید بین مردم و نیروهای دولتی شد.
بیاد دارم بعد از این جریان، نیروهای بازدارنده از روز دوم به خود آمدند. بسیج، سپاه، شهربانی وقت و عوامل امنیتی. اگرچه این بلوا تا سه روز بعد به پایان رسانیده شد، اما اثرات آن تا ماهها بلکه سالها در این شهر باقی ماند.
حقیقت آن است که من هرچه به ذهنم فشار میآورم نام یک لیدر فکری و یا فرد شاخصی که گرداننده این ماجرا باشد را بیاد نمیآورم. یاد دارم بسیاری دستگیر شدند. افرادی هم مجازاتهای سنگین را متحمل شدند اما هیچ وقت نتوانستم چهره شاخصی را در آن ببینم.
به هر حال در آن زمان چند نکته قابل بررسی بود:
حجم بالای دستگیر شدگان امکان تفکیک متهمین واقعی را از مردم عادی بسیار سخت کرد.
گروههای درگیر در ماحرا به دلیل عدم وجود مدیریت جامعه در مقابله با بحرانهای اجتماعی در عمل به صورت خود محور نسبت به پیگیریهای اجرایی، دستگیری و حتا در برخی موارد بازجویی میپرداختند. از جمله دفتر قضایی سپاه و یا مراجعی که اساسن شاید شرح وظابفشان تعربفی از این کار نداشت، اما آنها خود حاضر شده بودند و خود تصمیم می گرفتند.
بعدها از برخی دست اندرکاران میشنیدم که اذعان میکردند بسیاری از دستگیر شدگان را بینندگان تشکیل داده بودند.
حال گریزی به اینکه چرا مردم مشهد در جریان 24 خردادو 7تیر دوباره وارد مسیر شدهاند موضوعی است که ترجیح میدهم در صورت لزوم در یک موقعیت مناسب نظرم را پیرامون عوامل داخلی و خارجی این جریان بگویم، اما ماحصل کلام. با توجه به این که 18 تیر هنوز پیش روی است به چند موضوع باید توجه کرد:
نکته اول این که نظام جمهوری اسلامی باید بداند که برنتابیدن نظرات مردم، حتا مخالف یکی از دلایل ساده از دست دادن محبوبیت عمومی است، که این به نظر آدم عاقل از خطر حمله آمریکا هم بیشتر خطرناک است.
نکته دوم، آموزش نیروهای عملیاتی با این عنوان که؛ حتا مخالف هم شهروند ایرانی است.
سوم، آموزش به مردم. چرا که بسیاری بر این باورند که نگاه کردن یک بلوا که مشکلی نخواهد داشت.
و چندین و چند راهکار دیگر که نیازی نیست بنده خدمت اساتید فن گوش زد کنم.
حرف آخر:
18 تیر امسال نمیدانم چرا برخی از عزیزان جان بر کف را نگران کرده. اما بنده معتقدم یکی به مردم بیاموزیم فقط بیننده نباشند و روش اعتراض صحیح را بیاموزند. دوم به برادران نیروی انتظامی هم یاد آوری کنیم: ببم جان فک کن اون باتوم رو به خوار مادر خودت داری میزنی…
این راهش نیست. روی صحبتم هم به مردم بود هم به نظام.
گفتند جدی جدی می خواد بزنه. نزنه به نظرم بهتره تا بزنه…