و باز هم بانو فاطمه رجبی به روش چاله میدانی دائمی خود در افشانی فرمودند:
شهاب نیوزـ بیسابقهترین اهانت فاطمه رجبی به هاشمی؛ فقط 2 روز پس از جنجال اخیر
هنوز 2 روز از تاکید رئیسمجلس بر ضرورت برخورد با «چماقداران اینترنتی» و موج انتقاد گسترده فعالان سیاسی از نوشتههای تخریبگرایانه نگذشته است که فاطمه رجبی در یکی از بیسابقهترین اهانتهای خود، سخنرانی رئیس مجلس خبرگان رهبری در خطبههای نمازجمعه تهران را مورد حمله قرار داد.
فاطمه رجبی همسر دکتر غلامحسین الهام شامگاه جمعه در مقاله بیسابقهای که علیه سخنرانی آیتالله هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه تهران منتشر کرد، نوشت: «هاشمی رفسنجانی مثل همیشه، تریبون جمعه را به سوء استفاده شخصی، تحریفگری و تفسیر به رأی تبدیل کرد».
این مقاله موهن که نمونههای مشابه آن را در سایتهای اپوزیسیون برانداز نیز به ندرت میتوان پیدا کرد، با اشاره به انتقاد رئیس مجلس خبرگان از اهانت به نوه امام خمینی (ره) مینویسد: «هاشمی كه خانوادهسالاری، قبیلهگرایی و مسایل بسیارِ اقتصادی و سیاسی فرزندانش برای تكتك مردم این كشور از سؤال گذشته و به یك پرونده تبدیل گشته، از این مسأله یا بهانه سوء استفاده نمود، تا همهی آنچه را در مورد خود و خانواده و خویشاوندانش مطرح است پاك و حذف كند».
فاطمه رجبی در بخش دیگری از مقاله خود نوشته است: «واژههای مورد استفاده هاشمی در خطبهها، كینهتوزانه و از سر بیتقوایی بود».
این مقاله در ادامه اظهارات هاشمی رفسنجانی درباره پرونده هستهای را مورد حمله قرار داده و مدعی آن شده است که هاشمی رفسنجانی «به جهتدهی سلطهگران و مداخلهجویی استعماری آنها در موضوع هستهای پرداخت»
رفسنجانی دیروز در نماز جمعه با جریان پشت پرده تخریب نیروهای نظام اتمام حجت کرد و گفت متاسفانه شاهد حرکت جاهلانهای بودیم که به بیت امام (ره) توهین کردند. این کار یک اشتباه بزرگ بود که متاسفانه انجام شد. باید قبول کرد جریاناتی میخواهند به نظام ضربه بزنند و نیروهایی که برای نظام بسیار مفیدند را خراب کنند. قاعدتا تحرکات پشت پردهای وجود دارد و یا اینکه از خارج از کشور این جریانات هدایت میشوند. نباید بگذاریم چنین جریاناتی فعال باشند و اگر از خارج کشور هدایت میشوند باید آنها را شناسایی کنیم و نگذاریم دیگر به اشخاص توهین کنند.؟
***
مقاله فاطمه رجبی
سوء استفاده هاشمي، مثل هميشه
بسيار طبيعي و بديهي بود كه هاشمي رفسنجاني مثل هميشه، تريبون جمعه را به سوء استفاده شخصي، تحريفگري و تفسير به رأي تبديل كند. مسألهاي كه در يك بحرانسازي كاذب و هدفمند با كارسازي بسيار ضرغامي در سيمايش، حول نام سيدحسن خميني مطرح شد، بهانه جديد هاشمي بود. هاشمي كه خانوادهسالاري، قبيلهگرايي و مسايل بسيارِ اقتصادي و سياسي فرزندانش براي تكتك مردم اين كشور از سؤال گذشته و به يك پرونده تبديل گشته، از اين مسأله يا بهانه سوء استفاده نمود، تا همهي آنچه را در مورد خود و خانواده و خويشاوندانش مطرح است پاك و حذف كند. اين يعني عين سياستمداري و عقلانيت!
توجه شود كه هاشمي مسألهي مطرح در مورد نوشتهاي مربوط به سيدحسنخميني را حتي بر شهادت «شهيد مغنيه» ترجيح داد، و صحبت مفصل و مشروحي پيرامون آن كرد. صحبتي ديني، سياسي و ملي!! هاشمي مانند ضرغامي در سيمايش و مدير مسؤول كيهان در سرمقالهاش و تمامي مهاجمين ديگر، هيچ اشارهاي به اصل موضوع نكرد، بلكه با يك تحليل علمي و منطقي!؟ براي خود و خانواده و منافع ملي خانوادگي!! بيشترين سود را برد. در عينحال ويرانگري كينهورزانه عليه دكتر احمدينژاد و ديپلماسي پيروز جهاني او را هم به آن چسباند!!
هاشمي در تخريب بچههاي حزبالله سابقه دارد. سالهاي آغازين انقلاب كه حزبالله مورد يورش منافقين، چريكهاي فدايي خلق، بنيصدريهاي آمريكايي و… بود، در پاسخ به اين پرسش كه: اين گروههاي حزبالله چه كساني هستند؟ گفت: «فكر ميكنم آنها عوامل آمريكا باشند كه …» اين در حالي بود كه شهيد بهشتي پاسخ داده بود: «حزبالله حزب جمهوري نيست، اما حزب جمهوري هم جزئي از حزبالله است.» و شهيد رجايي با زيباترين تعابير، حزبالله پيشمرگ انقلاب را تبيين نموده بود.
واژههاي مورد استفاده هاشمي در خطبهها، «كينهتوزانه» و از سر «بيتقوايي» بود. «بيريشهها»، «ريشههاي ضعيف» و جملاتي مانند «كساني كه در كوران حوادث نميتوانند مقاومت كنند»، و «كساني كه در تندبادها به آنها نياز هست»، و … اين پيام را داشت كه جز آنانكه ريشه در قدرت و ثروت اين ملت دارند، بقيه هم، جاهلند، هم، بيريشه و هم، ناتوان، و هم به امام خميني جفا ميكنند!!! ارتباط بيمبناي مسايل به حضرت روح الله خنده تلخ بدتر از خون گريستن را براي امامي كه قرباني اغراض سياسي ميشود، بر لب نشانيد. اما هاشمي با كدام هدف و غرض، در ظاهر «سيد حسن خميني» و در باطن افرادي چون «خود» را در حصاري آهنين قرار ميدهد و با بنيانفكني تردستانه، آنها را افرادي ميخواند كه در تندبادها و كوران حوادث بايد به آنها تكيه كرد؟!
آيا در نظامي كه متكي به «ولايت» است و در حالي كه وجود پر بركت «ولايت عظما حضرت آيت الله خامنهاي» بر سر كشور و ملت سايه افكنده، به فرض كه بيريشهها در ثروت، مانند احمدينژاد رئيسجمهور باشند، به درخت تنومند با ريشه در قدرت و ثروت، چه نيازي هست؟!
سخن آخر، سوء استفاده و تهديدسازي مكرر هاشمي در موضوع هستهاي است. هاشمي بدون داشتن مسؤوليت و جايگاه در اين باره، دشمنان اسلام و نظام را «خط» داد كه «بياييد و بازرسي كنيد و سؤال كنيد و …» چرا؟ آيا هيچكس در اين مملكت بپا نميخيزد تا به وي بگويد: پس از افشاي مسايل حسين موسويان و روشن شدن علت تحليلهاي تهديدآفرين خود وي و سفرهاي حسن روحاني به اتحاديه اروپا، خطدهي چندباره به اروپا و امريكا به منظور از سرگيري سلطهگريها و زورگوييها در سرنوشت ملي ايران، چه معنايي دارد؟
آشكار ميگويم: هاشمي در پايانيترين مراحل موضوع هستهاي به نفع ايران، از تلاش براي تبديل اين موضوع به تهديدي ديگر، دست بر نميدارد. او در خطبههاي جمعه كه افرادش با شعار «پاينده باد» همراهيش ميكردند، واژگونهسرايي نموده به جهتدهي سلطهگران و مداخلهجويي استعماري آنها در موضوع هستهاي پرداخت. ملت به هوش باشند كه اين تريبون مقدس وجهالمصالحه مكرر اغراض سياسي مغاير با منافع ملي، مصالح كشور و اسلاميت و استقلال نظام قرار ميگيرد، و به جاي اتحاد ملي، انسجام اسلامي، سلطهستيزي، بسترساز قدرتطلبي و خودپرستي تا مرز تخريب دولت، تضعيف ملت و همراهي دشمنان ميباشد