بچه که بودم (البته از نظر ظاهر چون هنوز فکر کنم بزرگ نشدم، یک نازنینی می گفت تو از سن 14 سالگی رد نشدی) خدا خدا می کردم فقط صبح پنجشنبه بیاد. یه حال خوبی داشت. ذوق مرگ می کرد آدمو. نه به اندوه عصر جمعه بود نه به کثافتی صبح شنبه. یه رخوت خوش آیندی داشت. این که احساس می کردی نشئه روز خوب خدایی.
امروز پنجشنبه است. همون حس بچگی …