اردوان روزبهardavan.roozbeh@gmail.com
روز هشتم
حاجی پاشو، حاجی پاشو که فروختنمون. قیصر کجایی که ببینی به یه آب خوردن همه بای دادن رفت. کو اون همه رفاقت و حال و معرفت. پاشو حاجی پاشو. اینها صحبتهای یکی از دوستان است که میگویند در تالار کاخ نارمک با خودش نهیب میزده. راستی شنیدید که در کنفرانس «آناپولیس» هم سوریها شرکت کردند و هم عربستانیهای عزیز. حالا سوریها که بیپچارهها گناه دارند و از سر ناچاری بوده، اما امان از این عربستانیهای چشم چپ. تف روی میکروفن برادر رئیس خشک نشده که کلی هندوانه زیر بغل آنها داده بود: ما هیچ مشکلی (هیچ کشدار پسر جانه) با عربستانیها نداریم. بعد مجبور کردند رئیس را که بگوید: کاش نام عربستان در زمره شرکتکنندگان کنفرانس آناپولیس ثبت نمیشد. خوب همینه دیگه دنیا بردار به هیچ کس وفا نکرده. شما هم دلخور مباش. تازه کاشهای دیگری هم هست که میدانم شما هم از ته دل به صورت «سایلنت» میزنی: کاش هیچ دانشجویی برای عقیدهاش دستگیر نمیشد. کاش تورم این جوری یهو هوا نمیرفت. کاش سهام فولاد با این همه تبلیغاتی که شد، فروخته میشد. کاش بند 209 نبود. کاش معلمهای حق التدریس حقوقشان را گرفته بودند. کاش بچه نمکی میتوانست برود مدرسه. کاش… میدانم که اگر بخواهم تمام این کاشها را که بی شک دغدغه شما هم هست بگوییم، ستون من که هیچ، ستون سرمقاله آقای شریعتمداری که هیچ، وبلاگ خانم فاطمه رجبی هم که هیچ تر، ستونهای چهلستون هم، کم میآید. لذا شما هم از دست این عربستانیها دلخور نباش. آناپولیسه دیگه، هواش خوبه کنفرانسم که در مورد فلسطینه، همه هم فکر میکنند در مورد فلسطین باید یه چیزی گفت. انشا اله باز جبران میکنند. مثل سوری ها.
اما از دلخوریها که بگذریم. اول برویم بر سر صحبت دکتر سخنگو، رئیس، معاون و عضو یکی دو تا جاهای دیگه که من راستش همش یادم میره. این عزیز بگفتا من گلی ناچیز بودم… نه حواسم به دیوان پرت شد. بگفتا: برخی با غیر عقلانی نشان دادن تصمیمهای دولت به دنبال بر اندازی نرم هستند. توجه کرده اید این بر اندازان نرم جمعیتشان چقدر دارد زیاد میشود؟. روم به دیفال اما یاد اون اولها افتادم که میرفتی تو صف نانوایی سوخته میداد دستت، تا اعتراض میکردی نانوا میگفت: چی؟ ای ضد انقلاب! حالا اگر سری به نوشتههای روزنامههای ماههای اخیر بزنی جمعیت بر اندازهای نرم و سفت و ولرم و سرد و گرم را، که خود بزرگواران عرصه تلاش میگویند بشماری تقریبن جمعیت عظیمی را از نوع بهمنش تشکیل میدهند.
شنیدید رفیق ما در روزنامه میخواند که:…بهمن عظیمی در جاده هراز جان ده ها تن را گرفت و رفیق ما اعتراض کرد که پس چرا این «بهمن عظیمی» را نمی گیرند.بمالد.
اما از خاتمی و سفرش به مشهد هم بگوییم. خبرگزاری کلاغ پرس به نقل از ما اشاره میکند که دوستان ترتیب دهنده دیدار که ظاهرن زیر باران ترتیب برنامه دادهاند و از بنیاد باران هم در شان بوده. تمام تلاششان را برای کارهای خوب کردهاند، اما مثلن از برخی مدیران دوران دولت ایشان هم دعوت نشده و یا میگویند برخی صنعتگران پشت پنجره «سی آی پی» برای ایشان بای بای کردهاند. لذا بعضی از رفقا گفته اند نکنه باز… که ما به همراه کلاغ پرس وسط حرفشان دویدیم که: بالام قربان سنه… دوستان زیر باران کاغذهایشان آب خورده ندیدند. نکنه مکنه هم توش نداره. چی انقلاب مخملی؟ برو بابا شما هم؟
در بخش دیگر بررسی های روز هشتمی که بسیار معتبر و متقن است میرسیم به جریان پرونده آقا موسویان عضو سابق تیم هستهگی و نمیدونم چی مجمع. آقای اژهای هفته پیش گفت هست. رئیس هم گفت هست. یکی از اون ته داد زد خبر میدم. در نهایت خبردار شدیم که نیست. آخرین خبر اینکه دادگاه مربوطه از سه اتهام منصوب، وی را از دو اتهام تبرئه کرده. ارائه اسناد به اینگیلیس پدر سوخته و جاسوسی که هیچ، سومی تبلیغ علیه نظامه که ظاهرن حکمش تو راهه. من میگم گاهی هم دوستان از احوال هم با خبر بشن و بعد بیان پشت این تریبون بدک هم نیستا. اونور جوبی ها بعد یه فکرایی با خودشون میکنن. مخصوصن با توجه به این که دبیر سابق شورای امنیت ملی یعنی برادر علی لاریجانی گفته که از چیزای خاصی خبر داره و «با قطعیت می گویم در شرایط مهمی هستیم».
در آخر، وزیر کشور هم اشاره بسیار مهمی در مورد بخش تازه ای از انقلابات کردند. من فکر میکنم با کسب تجربیاتی که مردم از طریق رسانه ملی و نظرات بزرگان داشتهاند میتوانند هر کدام یک کرسی در دانشگاه های معتبر بین المللی « فقط هاوایی نه، چون مدارکش رو کسی تایید نمیکنه» بگیرند و شیوههای انقلاب تدریس کنند. وزیر کشور این بار اشاره به انقلاب «ژیگولی» کردهاند. او گفت: «انقلابهای ژیگویلی ایران را استحاله نمیکند» یه سوال داشتم قربان: پس چی استحاله میکند؟
هیچی بابا برو پی کارت اردوان روزبه. حالیه ات خرابه.