ای کویر تو بهشت جان من
عشق جاویدان من ایران من
کاوه آهنگرضحاک کش
خود که دشمن افکنی ناپاک کش
رخشی و رستم بر او پا در رکاب
تا نبیند دشمنت هرگز به خواب
مرزداران دلیرت جان به کف
سرفرازان سپاهت صف به صف
خون به دل کردند دشت و نهر را
بازگرداندند خرمشهر را
ای وطن، ای مادر، ای ایران من
مادر اجداد و فرزندان من
خانه ی من بانه ی من توس من
هر وجب از خاک تو ناموس من
ای دریغا که ویران بینمت
بیشه را خالی ز شیران بینمت
خاک تو گر نیست جان من مباد
زنده در این بوم و بر یک تن مباد
وطن یعنی پدر، مادر، نیاکان
به خون و خاک بستن عهد و پیمان
ز تیغ و سخره و دریا و هامون
ارس، زاینده رود، اروند، کارون
وطن یعنی سرای تورک وهم پارس
وطن یعنی خلیج تا ابد پارس
وطن یعنی دو دست از جان کشیدن
به تنگستان و دشتستان رسیدن
زمین شستن ز استبداد و از کین
به خون گرم در گرمابه ی فین
وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت