چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما/ ای جوانان عجم جان من و جان شما / غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام / تا بدست آورده ام افکار پنهان شما / مهر و مه دیدم، نگاهم برتر از پروین گذشت / ریختم طرح حرم در کافرستان شما / تا سنانش تیزتر گردد فرو پیچیدمش / شعله ی آشفته بود اندر بیابان شما / فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق / پاره ی لعلی که دارم از بدخشان شما / میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند / دیده ام از روزن دیوار زندان شما / حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل / آتشی در سینه دارم از نیاگان شما
سلام بر اردوان عزيز…
چه خوب شد … جالب بود… خيلي خيلي تشكر از تو
راستي مي دانستي كه اين شعر چقدر زياد… از سوي حاكمان جمهوري اسلامي مورد استفاده قرار گرفته است؟ به هر حال اين شعر به نام و كام حاكمان رژيم جمهوري اسلامي است هر چند كه اقبال آن را تقديم به جوانان ايران زمين كرده است…
میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیده ام از روزن دیوار زندان شما
حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل
آتشی در سینه دارم از نیاكان شما
به خصوص قسمت بالا خيلي خيلي مصادره شده است …آن هم به نام جمهوري اسلامي نه ايران!
و يا شايد هم اقبال مي دانسته كه كاربرد اين شعر در آينده چه خواهد بود؟ آينده اي كه او خود اصلن نديد!
نظر تو چيست اردوان؟
منتظر پاسخ ات هستم…
مجید جان دست بردار تو رو خدا …!
شماها چرا اینجوری شدید همه تون؟!؟
یعنی آدم به خاطر یه سری مسائلی که تقریبا همه جا تاثیراتی داره، نمی تونه از زیبایی و مفهوم یک شعر فوق العاده لذت ببره؟!؟
شعر رو بخون و نشئه شو از این همه فصاحت … بقیه رو ولللش!