برای مطلب روز هشتم با عنوان: سالی که گذشت از بهارش پیداست دوستی کامنتی گذاشت که من باید یا پا بر روی همه چیز می گذاشتم و حذفش می کردم یا این که به نظرش، علی رغم این که چندان محترمانه نبود احترام می ذاشتم و دست بهش نمی زدم. راستش راه دوم برای من بهتره بود چون عمری رنج حذف کردن و اصلاح کردن و این جور کار ها رو کشیده ام. نقدم بر ایرادی که بر مطلب وارد شده نیست. نقدم بر اینه که شاید این مطلب برای دوست کامنت گذار جالب نباشه اما این نظر منه و می تونه توام با اندکی دل سوزی و انتقاد محترمانه باشه. نظر دوست ما هم می تونه در وبلاگش یا دفتر خاطراتش یا هر جایی که دوست داره نوشته بشه و محترم باشه. بد نیست همان طوری که در تمرین زندگی خواهان دموکراسی « تحمل » را می آموزیم. « احترام » به دیگران رو هم بیاموزیم. امیدوارم.
روز: 17 مارس 2007
من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم
حول حالنا الی احسن الحال !